سلام
از حال و احوال مرسوم بگذریم که به قول میر علی صالحی:(از تو برایت می نویسم.حال
همه ي ما خوب است اما تو باور نكن)
بابت اين همه تاخير شرمنده و بابت خوبي هاتون ممنون
**************
مصاحبه اي از حامد بهداد
خواستيم مقدمه ي بازيگري که بازي اش (بخوانيد نقش هايش)متعارف نيست، غير متعارف باشد. حامد سرگذشت غير متعارفي هم پيدا کرده است،
زيرا هشت کار از ده نقش بلند او آنقدر خوب بوده اند تا باعث شوند، داوران جشنواره فجر و جشن خانه سينما اين جوان را کانديداي
در يافت سيمرغ و تنديس کنند، اما در عين حال گويا هيچ کدام از اين نقش ها آنقدر خوب نبوده اند تا يک و فقط يک جايزه براي او به ارمغان بياورند.
پس با بازيگر هميشه کانديداي ايران که جواني خاص و البته هنرمندي تواناست گفت و گويي را ترتيب داديم تا شايد رمز اين حادثه را از زبان کسي که
به زعم کارشناسان در فيلم هايي نظير:"روز سوم"، "حس پنهان"،"بوتيک"، "آخربازي" و " کافه ستاره" درخشيده است،بشنويم.
جشن خانه سينما شروع شد. جواني کنار صابر ابر و دوستان صميمي ديگرش چون بابک حميديان، سام درخشاني،پژمان بازغي نشسته بود.
جواني که مي گفتند:"تند يس نقش مکمل مرد متعلق به اوست." حتي به خود بهداد هم گفته بودند منتظر فتح جايزه باشد، با اين حال ...
- چرا به تو جايزه نمي دهند؟
راستش نمي دانم!برايم هم اصلا مهم نيست.
مهم اينست که يک «حرفه اي» بايد بتواند تحت هر شرايطي کارش را درست انجام دهد که من هم دارم همين کار را مي کنم.
[حامد به قول خودش يک نکته
آلوده به طنز را هم مي گويد:«نمي دانم جوايز را بر اساس قضاوت يک سري کارشناس مي دهند و يا اينکه جايزه بردن از روي نوبت است!»
اگر به نوبت باشد، فکر مي کنم مدت هاست از نوبت من گذشته.
اگر هم به «کارشناسي» داوران مربوط باشد، يا بنده حقيقتا سزاوار نبوده ام و يا اينکه بايد در کارشناسي و سليقه داوران شک کرد!]
- پس ديگر زياد به جايزه فکر نمي کني؟
از ته قلبم مي گويم؛ برايم مهم نيست جايزه بگيرم با نگيرم. هدفم ارتقا سطح بازي خودم و سليقه سينما دوستان است. به نظرم اين کانديدا شدن هاي
متوالي حاکي از آن است که سلايق مختلف و داوران جشنواره ها نيز حرفم را تاييد مي کنند و قبول دارند که به لحاظ کيفي در حال پيشرفت هستم.
- عقيده شخصي ما اين است که
در فيلم هاي «روز سوم» و «بوتيک» عالي بودي و مي بايستي با دست پر جشنواره را ترک مي کردي. خودت چي فکر مي کني؟
حتي حرف زدن راجع چنين سوزه اي هم زشت است و من کسر شاَنم مي آيد که بخواهم بيشتر از اين پيرامون جايزه نگرفتن هايم توضيح دهم.
- اما مردم تو
را دوست دارند و دلشان مس خواهد بازيگر مورد علاقه شان جايزه بگيرد. ما در سالن ديديم وقتي اسمت خوانده شد، چقدر تشويقت کردند.
اميدوارم مردم در انتخاب شان اشتباه نکرده باشند.
- حقيقت دارد که قرار بوده جايزه مرحوم شکيبايي را به پسرش دهي؟
بله!حقيقت دارد. راستش اوايل مراسم آقاي احد صادقي که يکي از زحمت کشان سينماست،
آمد و زير گوشم گفت: «قرار است جايزه مرحوم شکيبايي را تو بدهي.»با خودم فکر کردم آيا درست اين جايزه را من بدهم؟!
خلاصه تو "شيش و بش" بودم و داشتم بر اين ترديد فايق مي آمد که احد دوباره آمد و گفت که امين تارخ خودش مي خواهد اين جايزه را بدهد.
بدين ترتيب از دردسرهاي ترديدم رهايي يافتم و البته احساس کردم که احتمالا مرحوم شکيبايي مرا قابل ندانسته که جور نشد تا جايزه اش را بدهم.
- بعد از اينکه جايزه نگرفتي و البته از اهداي جايزه ي مرحوم شکيبايي هم محروم شدي، کسي هم دلداري ات داد؟
بله،طبق معمول رفقا يک حرفايي زدند.
-از اينکه دوستانت هوايت را داشتند خوشحال بودي يا ناراحت؟
دلداري شان بيش از آنکه مرهم باشد، ناراحتم مي کرد. دليلش هم اين بود که من اصلا احتياجي به دلداري نداشتم!
از آنجايي که «سوءداوري ها»
در جشنواره فجر باعث شده بود تا زحماتم در حس پنهان ديده نشود، همين که اينجا کانديدم کردند، نشان مي داد کارم را درست انجام داده ام.
- چه تعبيري در ارتباط با آن دلداري ها داري؟
به نظرم دلداري
دادن بچه ها يک چيزي شبيه ماست مالي کردن و ترحم بود! با اين حال شب جشن لحظه اي هم وجود داشت که من در آن خوشحال بودم.
- کي؟
موقعي که بابک (حميديان) جايزه گرفت. باور کنيد، روزي که فهميدم کانديدا شده ام از خدا خواستم تا جايزه نگيرم!
- چرا؟
دلم مي خواست کسي اين جايزه را بگيرد که از بردنش خوشحال تر مي شود. و بابک کسي بود که چنين شرايطي را داشت.
به همين خاطر از خوشحال او حس خوبي به من دست داد، مخصوصا که اگر جايزه را مي بردم نمي توانستم به اندازه حميديان خوشحالي کنم.
- چرا نمي توانستي ؟
چون آن زمان که جايزه مي گرفتم، نگرفتم ... . يعني يه جورايي اين قضيه طراوتش را براي من از دست داده است.
- عده اي
معتقدند «حامد بهداد» به خاطر نقش هاي کوتاهي که بازي کرده و برخي انتخاب هاي غلطي که داشته نتوانسته تبديل به سوپر استار شود.
من بازيگرم. اصلا "سوپر استار" يعني چه؟! کساني که مي گويند؛حامد نبايد نقش کوتاه بازي مي کرد همان افرادي هستند
که اعتقاد داشتند؛ هيچ کارگرداني به من نقش مثبت نمي دهد، اما بر خلاف پيش بيني شان ديديد که نقش مثبت هم باي کردم. در کارنامه
من همه جور نقشي ديده مي شود. کوتاه، بلند ... مثبت، منفي. اينها اهميتي ندارد، زيرا مهم «نقش» است . مهم بازيگري است.
- چقدر معتقدي که بازيگر هستي؟
تمام اساتيدم مرا تاييد مي کنند. نمونه اش
استاد حميد سمندريان که گمان نمي کنم در سينماي ايران و در زمينه ي تدريس بازيگري، بزرگ تر و شايسته تر از ايشان کسي وجود داشته باشد.
- شريفي نيا در جايي گفته که اگر حامد به حرف هاي من گوش بدهد، موقعيتش در سينما فرق خواهد. با اين نظر موافقي؟
من به حرف هايي کسي مثل شريفي نيا گوش مي دهم. منتها او تا به حال که حرفي به من نزده.
حامد در خاتمه مي گويد:«از اين مصاحبه ناراضي ام!»
پرسيديم: چرا؟ جواب داد:«چون در حال حاضر از همه چيز خودم ناراضي ام!»
او همچنين
اذعان داشت که اگر قرار بود بازيگر از نقش هاي کوتاه آسيب ببيند اين اتفاق بايد خيلي وقت پيش براي هنر پيشه هايي چون رابرت دنيرو مي افتاد.
***
*******
مصاحبه الناز شاکردوست با حامد بهداد
دليل حضورت در "دلخون" چه بود؟
نميدونم...شد!
فضاها رو چطور ديدي؟
بعد از ورود خودم خوب.
خودخواهي نمي کني؟
مي تونه باشه، مي تونه نباشه.
نگاهت به اين فيلم چيست؟
نگاهي مربوط به کار خودم. اينکه بازم مي دونم
سکانسهام بهترين سکانسهاي فيلمه و جذاب تر از بقيه ي سکانسها، فقط دلم مي خواست با پوريا پورسرخ هم سکانسي براي بازي داشته باشم.
چرا؟!
چون پوريا رو دوستش دارم.
چرا فکر مي کني سکانسهاي تو بهترين سکانسهاي فيلمه؟
فکر نمي کنم، مطمئنم. دوست و دشمن هم همين رو مي گن.
پيش بيني ات راجع به فيلم؟
فروشش با الناز شاکردوست و پوريا پورسرخ، اعتبارش با من.
دليل تغيير دادن صدايت چه بود؟
من به جذابيت هاي سينماي قبل از انقلاب فکر مي کنم. به دوراني
که صداهاي بازيگران رو دوبله مي کردند. صداهايي مثل چنگيز جليلوند، منوچهر اسماعيلي، ايرج ناظريان، ناصر طهماسب و ... ممکنه
اونها نتونند عين خود بازيگر فضاي ذهني اونها را همزمان صدا بذارن اما کافيه يه بازيگر تا حدي بتونه خودش اين کار رو بکنه. براي فيلمهايي
که کارگردانش زمان مدرنيته اي نداره(منظورم از مدرنيته روايت سينمايي امروزيه) اين نوع بازيگري صدمه اي به پيکر فيلم نمي زنه مضاف
بر اينکه سينما و بازيگري و هر آن چيزي که مرتبط به اين مقوله است تا يک مقطعي نيز سرگرم کننده ي عوام است. تو به عنوان يک هنرمند
يا يک بازيگر هنرمند مي بايست تعداد بالاي مخاطب خود را تشخيص دهي که در کدام طبقه است، مثلا مخاطب سينماي کيارستمي شيوه ي ديگري
از تو مطالبه مي کند. همينطور سينماي بهمن قبادي، پس تو بايد بر همان اساس بازي ات را مبتني بر روايت سينماگر کني، يعني کارگردان.
کما اينکه نوع بازيگري و شيوه ي ديالوگ گويي در سينماي مسعود کيميايي و علي حاتمي تفاوت خودش را دارد و به همين ميزان ديگر کارگردانها...
موهايت را به خاطر نقش اين فيلم تراشيدي؟
سرم را به خاطر فيلم "شبانه روز" به کارگرداني اميد بنکدار و کيوان علي محمدي
تراشيدم تا بتوانم از سر و صورتم قالب بگيرند و وقتي که ديدم اين اتفاق با فيلم بعدي چفت شده به جهت نوع گريم با خودم گفتم چرا که نه؟
از اونجايي که خودم هم بازيگر اين فيلم هستم احساس کردم بين تو و کارگردان فيلمت فرسنگها فاصله است، چه جوري با اين قضيه کنار اومدي؟
سينما کاري است گروهي و از تجمع افکار و ايده ها و انواع و اقسام پيشنهادها شکل نهايي خودش را بدست مي آورد،
به هرحال من جزئي از اين تيم هستم و قرارداد امضا کرده ام و از طرفي قراره ديده بشم، خب مسلما از هيچ کمکي فروگذاري نخواهم کرد.
انديشه ي برتر هميشه راه خودش را عين آب پيدا مي کنه، چه مال من باشه چه مال کارگردان، چه مال شما. اينجوري کنار ميام.
حس يک زنداني که اول ميدونه قراره اعدام بشه...و چطور بهش نزديک شدي؟
اصولا اعتقاد ندارم در بعضي از فيلمهايي که کار کرده ام به نقش نزديک شدم يا حتي نقش رو به خودم نزديک کردم. تکرار مي کنم در بعضي
از فيلم ها. تا جايي که مي تونم نقش رو جذاب مي کنم. شخصيت رو کاريزماتيک مي کنم. تماشاگر اين حق رو داره که محو فيلم بشه
تا قصه به جونش بشينه. يکي از واسطه هاي رسوب قصه اجراي بازيگر مي باشد. و حالا اينها بر ميگردد به لباس، گريم، فيلمبرداري،
اجرا، ميزانسن، دکوپاژ و خيلي چيزهاي ديگر... تو بايد بتوني به عنوان يه بازيگر باهوش از اين ابزار بيشترين استفاده رو بگيري.
نظرت راجع به اتفاقي که براي فيلم "دلخون" در جشنواره ي فجر مي افتد چيست؟
نظر خودت چيه؟
ياد گرفتم که هيچوقت پيش بيني نکنم، تو چي؟
ميدوني اين همون کاريه که يه بازيگر به عنوان يه کارشناس بايد پيش بيني کنه...
بله، ولي بحث تخصص و تکنيک جدا از سياست هاي پيش بيني نشده ي شوراهاست.
درسته، اينها از هم جدا هستند ولي دليل نميشه که چيزي راجع بهش ندوني يا نتوني پيش بيني نزديک به واقعيتي که
براش اتفاق مي افته نکني...به هرحال تو پيش بيني ات رو نگفتي. من ميگم...پشيمون شدم، نميگم. ولي بذار بهت بگم که مي دونم.
چقدر خوبه که الان فصل فيلمبرداريه اين فيلم پاييزه؟
آره، خب من درست توي اين فيلم در فصلي اعدام ميشم که در واقع توي همون فصل بدنيا اومدم پر از رنگهاي قرمز و نارنجي و بنفش و سبز و ...
راستي يادم رفت تو آباني بودي، تولدت مبارک!
***
*******
حامد بهداد و نمايشگاه عكس
حامد بهداد در نشست خبري نمايشگاه "عکسبازيهاي حامد بهداد" از علاقه خود به اين هنر سخن گفت و اينکه قصد دارد عکاسي را در کنار سينما، موسيقي و... ادامه دهد.
به گزارش خبرنگار مهر، اين بازيگر سينما صبح امروز در نگارخانه شيرين انجمن خوشنويسان درباره شروع عکاسي گفت: من از قبل براي عکاسي نقشه نکشيده بودم و بيشتر هدفمندي من يادگيري خود سينما بود. من خودم را بازيگر صرف نميدانم و کارگرداني، موسيقي، صحنه و لباس و... را ميشناسم. اما جايگاهم بازيگري است و ميتوانم در آينده راحتتر فيلمم را بسازم.
وي ادامه داد: گمان نميکنم سر هيچ کاري تنبلي کرده باشم. من حتي براي صاحبان آتليه که علاقمند به عکاسي از من هستند در عين کار پيشنهاد و ايده ميدهم. من عکاسي کردم تا سينما را ياد بگيرم. اين موضوع به طور غريزي در من نهادينه شده است. من ميدانستم سينما يعني دوربين.
بهداد درباره يادگيري سينما گفت: من يادگيري عکاسي را مديون عليرضا ثانيفر هستم. در گذشته از روي آلبومهاي عکس خانگي متوجه ميشدم يکسري عکسها از جهاتي متفاوت است. البته کادر را ناخودآگاه ميشناختم. اما چيزي درباره ديافراگم و حساسيت نميدانستم. ثانيفر عکاسي را در يکساعت به من ياد داد و پس از آن من عکس گرفتم که نتيجهاش عالي بود.
وي درباره نحوه کار خود توضيح داد: من اصولا نگاتيو عکاسي ميکنم. پروسهاي که بايد براي ظاهر شدن نگاتيوها طي شود برايم لذتبخش است و در آن حال عجيبي دارم. زيرا منتظر نتيجه کار هستم. هنوز کساني که با ديجيتال کار ميکنند کار با نگاتيو را دوست دارند. تمام افرادي که در سينما کار ميکنند کساني هستند که براي سينما طراحي شدهاند.
اين بازيگر ادامه داد: لنز تله به من خيلي چيزها ياد داد. سر فيلم "آخر بازي" که اولين کارم در سينما بود بسيار اذيت شدم. چون هنور دکوپاژ را نميشناختم. اما در عکاسي ذهنم تقويت شد و متوجه شدم حين فيلمبرداري با دوربين و لنزهاي مختلف چگونه بازي کنم. به عقيده من عکاسي يعني سينما. من کم کم از همکارانم در سينما عکاسي کردم و شش سال است اين کار را ميکنم.
وي با اشاره به عکسهايي که به نمايشگاه ميگذارد گفت: تعدادي از آنها را در دو ماه اخير گرفتم. حدود 37 تا 38 عکس را از انتخاب کردم که برخي از آنها عکسهايي از ناصر تقوايي، فريبرز عربنيا، سام درخشاني، مهتاب کرامتي، محمدرضا موئيني، مسعود کيميايي و... است که البته تعدادي از آنها را سر "چاي تلخ"، "آدم"، "شبانهروز"، "روز سوم" و... گرفته شده است.
بهداد تاکيد کرد: من با دوربين مردم و دوستانم عکاس شدم و از آنها دوربين قرض ميگرفتم. هيچوقت دوربين نداشتم و همه آثار نمايشگاه آنالوگ است. من از نوجواني به عکاسي علاقه داشتم و از همان زمان عکسهايي از بازيگران هندي، آمريکايي و ايراني جمع کنم. تا دو سال پيش انگيزه برگزاري يک نمايشگاه را نداشتم، اما بالاخره اين حس در من ايجاد شد.
بازيگر فيلم "آدم" در ادامه افزود: من ابتدا فکر ميکردم بايد اين عکسها را چاپ کنم و به فروش برسانم و احساس ميکردم کار بدي نميکنم. بعد از گفتگو با گروه قرمز متوجه شدم نگاهم اشتباه و به نوعي کاسبکارانه است. آنها به من پيشنهاد دادند نمايشگاه برگزار و با عوايد آن از هنرمنداني حمايت کنم که عکاسي را دوست دارند اما نميتوانند اين کار را انجام دهند.
وي درباره حضور در پشت صحنه فيلمها و گرفتن عکس افزود: من از ابتدا سعي ميکردم براي گرفتن عکس به هر شکل در پروژههاي سينمايي حضور پيدا کنم و از تستهاي گريم عکس ميگرفتم. موسيقي و تئاتر را قبل از بازيگري در سينما انجام ميدادم، اما عکاسي براي من همزمان با بازيگري بود.
بهداد درباره گرفتن عکس از بازيگران سرشناس که در نمايشگاه به نمايش درآمده گفت: بيشتر آنها دوستان و همکاران صميمي من هستند و اجازه دادند از آنها عکاسي کنم. عکسي از کامبيز ديرباز گرفتم که شايد به خاطر دوستي نزديک با او توانستم در چنين حالتي از وي عکاسي کنم. من اين کار را ادامه ميدهم و در پروژه "محاکمه در خيابان" مسعود کيميايي عکاسي خواهم کرد.
در ابتداي نشست آروند دشتآراي مدير گروه قرمز درباره برگزاري نمايشگاه عکسهاي بهداد گفت: گروه قرمز تصميم داشت از دو ماه پيش نمايشگاه عکسهايي بهداد را برگزار کند. البته ايده اوليه از طرف بهداد مطرح و همه چيز در شرايطي خاص و به صورتي غريب برگزار شد که اين حس را حتي ميتوان در خود عکسها نيز ديد.
وي افزود: ما نگارخانه شيرين را انتخاب کرديم و نمايشگاه 27 ديماه افتتاح ميشود. بهداد سعي کرده از کساني در سينما عکس بگيرد که عموما کمتر آنها را ميبينيم. اين عکسها شامل صدابردار، فيلمبردار، تدوينگر، تهيهکننده، کارگردان، بازيگر و... است. آثار در واقع عکسبازيها و بازيگوشيهاي يک هنرمند از زاويه ديد خود است که آنها را با مخاطب تقسيم کرده است.
دشتآراي درباره نحوه فروش آثار گفت: تيم گروه قرمز همه کارشناس بصري هستند و در هنرهاي تجسمي فعاليت کردهاند. در حقيقت مجموعهاي از افراد که مطالعات بازارشناسي نيز دارند براي اين آثار با امضاي حامد بهداد قيمت گذاشتهاند بهداد تصميم داشت چيزي شبيه يک حراج برگزار شود، اما به دليل شلوغي افتتاحيه اين امر ميسر نيست.
نمايشگاه عکسبازيهاي حامد بهداد روز جمعه 27 ديماه در نگارخانه شيرين واقع در خيابان فرمانيه، بلوار شهيد اندرزگو، انجمن خوشنويسان، ساختمان چليپا افتتاح خواهد شد و تا چهارم بهمنماه نيز ادامه دارد.
***
*
*******
حضور حامد بهداد و ديگر بازيگران سينما بر صحنه تئاتر
نمايش «سگ سکوت» با حضور حامد بهداد، علي قربان زاده، پانته آ بهرام، حميد فلاحي، سارا ريحاني و داريوش فائزي روي صحنه مي رود. اين نمايش توسط آروند دشت آراي براساس قصه يي از طلا معتضدي کارگرداني مي شود. تمرينات اين نمايش به صورت کارگاهي برگزار مي شود و از ارديبهشت ماه آماده نمايش عمومي مي شود. قصه «سگ سکوت» مربوط به دختري است که سال ها در خانه يي قديمي و مخروبه زندگي مي کند و برادر دوقلويش بعد از سال ها به خانه برمي گردد تا زن باردارش در خانه پدري وضع حمل کند. واقعيت و رويا در داستان اين نمايش مرز مشخصي ندارند. اين نمايش توسط گروه «ويرگول» روي صحنه مي رود. اين گروه از سال 79 فعاليت خود را آغاز کرده است و از سال 85 حضور بين المللي را با نمايش هايي مثل «عروسي شغال» تجربه کرده است.
***
*******
عکس هایی از مراسم افتتاحیه نمایشگاه عکس حامد بهداد
*
*
*
*******
گفت و گوي همشهري با حامد بهداد درباره سريال آخرين دعوت
حامد بهداد از جمله بازیگران جوانی است كه توانست خیلی زود برای خود در سینما و تلویزیون جایی باز كند و به قول معروف راه صد ساله را یكشبه طی كند.
این بازیگر 34 ساله در مدتی كوتاه در 14 فیلم سینمایی و چند سریال تلویزیونی حضور پیدا كرد.«آخر بازی»، «این زن حرف نمیزند»، «بوتیك»، «كافه ستاره»، «صحنه جرم، ورود ممنوع!»، «رقص با ماه»، «باغ فردوس، پنج بعدازظهر»، «حس پنهان»، «آدم»، «هر شب تنهایی»، «مجنون لیلی»، «تسویهحساب» و سرانجام بازی او در فیلم سینمایی «دایره زنگی» و «روز سوم» حاكی از آن است كه بهداد دغدغهاش بازیگری است و نقشهایش را آگاهانه انتخاب میكند.
او این روزها هم مشغول بازی در سریال «زخمهای رویا» به كارگردانی «حسین سهیلیزاده» است؛ بازی در نقشی متفاوت كه باز هم تواناییهایش را محك میزند.
• در سریال «زخمهای رویا» چه نقشی را بر عهده دارید؟
نقش مردی كه میخواهد نماینده مجلس شود.
• پس شما نقش یك نماینده مجلس را بازی نمیكنید، نقش مردی را بازی میكنید كه رویای نماینده مجلس شدن را در سر میپروراند.
بله.
• به نظرتان نقشی متفاوتتر از نقشهای گذشتهتان است؟
- بله، در مذاكرات اولیه با تهیهكننده و كارگردان فهمیدم كه قرار است این نقش را بازی كنم بدم نیامد در نقشی بازی كنم كه قبلاً كسی را در آن قالب ندیده است.
• چرا شما را برای این نقش انتخاب كردند؟
راستش را بخواهید دوستی بسیار قدیمی با مهران رسام تهیهكننده این كار یكی از دلایل اصلی پذیرفتن نقش بود. از چندی پیش قول داده بودم كه در یكی از سریالهایش بازی كنم. خودم هم خیلی دوست داشتم این كار را انجام دهم.
• نقش شما مثبت است یا منفی؟
تا جایی كه فیلمنامه را خواندم هم مثبت است و هم منفی، آدمی كه میخواهد به هر قیمتی كه شده نماینده مجلس شود. طی پخش سریال بینندگان میفهمند كه برای خدمت به مردم بوده است یا برای رسیدن به منافع شخصی.
• ابعاد نقشتان را پیدا كردهاید؟
هنوز هفتههای اول كار هستیم و ابعاد نقش را پیدا نكردهام و به قول معروف در آن غرق نشدهام. راستش كارمان هم آن چنان پیشرفتی نداشته. درگیر شدن با دیگر بازیگران و اینكه آنها هم نقش خود را بیابند زمان میخواهد.
• آنقدر فرصت دارید كه برای رسیدن به نقشتان فكر كنید؟
سعی میكنیم در همین فرصتی كه به ما دادهاند این كار را انجام دهیم. باید دید چه از آب درمیآید.
• گریمتان چطور است؟
گریم خاصی روی من انجام نمیشود. خودم هستم و تنها جزئیات صورتم فرق میكند.
• برای آینده به كاری دعوت نشدهاید؟
فعلاً كه سر این سریال هستم و به كار دیگری فكر نمیكنم. اما اگر خبری شد شما را هم در جریان میگذارم.
***
*
*
*******
عكس هايي از حامد بهداد در جشن خانه سينما
*
*
*
*******