Quantcast
Channel: ¨`*•.هواداران حامد بهداد.•*´¨

کمی نقد٬کمی پرحرفی٬کمی اعتراف به حقایق گاهآ سرپوش گذاشته بر ان٬کمی تحول!

0
0

 

این پست حال و هوای خاص خودشو داره ... عرض میکنم!

دوست داشتیم کمی از سری بحث های روتین خارج بشیم ٬ کمی تحول لازمه ی هر سری گپ گفت های روزمره هست هرچند که اینجا وبلاگی است برای " هواداران حامد بهداد " و خواهد بود اما در حال حاضر خبر محیرالعقولی در پیش نیست که جای بحث های همیشگی را در میان خودش باز کنه و مارا متحیر! من تصمیم گرفتم این پست را به ژستی خارج از پست های همیشگی اختصاص بدم یه نگاه اجتماعی به زندگی و سینما ( هرچند که امروز میخواستم حرفی که میزنم خارج از مقوله ی سینما باشه ولی باز هم نشد )!

حرکت اول : همه میدونیم که " سینما " جز جدایی ناپذیر هر فرد در زندگی امروزه بشری هست میدونید چرا ؟

شاید یکی از دلایلش این باشه که همه ما عادت به بازی کاراکترهای روزمره مان داریم " حتی " در حقیقت زندگیمون! و بازیگری میتونه موفق باشه که موقعیت سنج باشه! و سینما این موقعیت رو در اختیارمون قرار میده تا بتونیم به دور از حواشی روی صندلی راحت به دور از روشنایی تزویر در سکوت محض که نه اما میشه تو سکوتی نا نوشته قرار گرفت و بدون اینکه کسی نظاره گر چهره برافروخته یا غمزده ما باشه تماشاگر رویدادی باشیم که در حال شکل گیری هست و گاهآ میتونه ارتباطی عمیق بر پیکره ی احساسیمون ایجاد کنه به طوری که کنش و واکنش ما در اتمام " فیلم " قابل بحثه !!!

سریالی همانند " میوه ممنوعه " یادت هست؟!!! اغراق نمیکنم اما به تناسب ان افراد بسیار اند ٬ و در خفا بسیار تر ! اما این فیلم مسبب مشکلاتی شد شاید ناخواسته! چون به نوعی جست و گریخته اموزشی شده بود برای رهایی ازمشقت حمل باز ثقیل اعتراف برای افرادی که به مثابه ان بسیار بوده و هستند ! خود من حتی تا شش ماه بعد از اتمام این فیلم از مضرات و محاسن! بسیار نیکوی این فیلم در جراید و روزنامه ها بخصوص حوادث می خواندم و میدیدم ! اشتباه نشود حکمی بر بد و خوب این فیلم نمیزنم منظورم مضمون ان و انچه که در اذهان عموم باقی ماند و مخلص کلام اثری هست که خواسته یا ناخواسته مینشیند و باقی می ماند!

با تمام این حاشیه چیدن ها میخواهم بگم " سینمای " امروز فی الواقع هیچ چیز برای گفتن نداره ٬ و تلویزون سخیف تر از دیروز ! اصل فیلم نامه ها تمامآ کپی شده و دارای بازنویسی وقایعی که تعریف شده اما امروز چند باره برای مرور اذهان ترتیب داده شده است !

فیلمی همانند " همیشه پای یک زن در میان است " که البته واقف به سانسور سریالی ان هستم اما باز هم حرفی برای گفتن نداشت جز یک سری مفاهیمی که متاسفانه در جامعه به واقع به چشم میخوره و بر کسی پوشیده نیست و این فیلم وقایع تاسف باز امروزه را با زبان طنزی نوستالوژیک به تصویر میکشد و گاها در بعضی سکانس ها پررنگ تر و در حد افراط تنها به جهت لبخندی که بر لبان بیننده بگشاید و ... حتی پایان بندی مناسب و اموزنده ای هم نداشت حتی برای سرپوش بعضا سکانس های متعالی! فیلم! باز هم تبعیض جنیستی از نوع عنوان بندی " زن " و " مرد " !!! و مردمی که میامدند و گشاده تر و سرمست تر از قبل میرفتند بی هیچ تاثری از واقعیت اسف ناک جامعه امروزی مان !!!
و ... بگذریم جای تقدیر داشت بازی رضا کیانیان عزیز !

اصولا در هر بدبختی پای یک زن در میان است و مردان همه بی تقصیر !!!

 

البته که فیلمی جدای از این مقوله ها داریم " ترانه مادری " که ان هم به سبب کش و قوس های بی سبب و اجمالی و امکان حدس بیننده تا پایان ان از جذابیتش کاسته شده و کم کم دارد به روند بی سوژگی می رسد! فکر کنم از معدود سریال هایی باشد که در ان خبری از ازدواج های غیابی و سوری و غیره زوج و زوجه! خبری نیست !!! باز جای شکرش باقیست.

باز هم به مضمون مورد بحث همان " نمانده حرفی برای گفتن " میرسیم!

من به شخصه عاشق سینما هستم ان هم به جهت فیلم هایی که دیده ام و تاثیری عمیق حتی به جرائت میتونم بگم بر رفتار و عملکرد من داشت اما نمیدونم شاید بگم متاسفانه تمامی این تاثیر را فیلم های هالیوودی بر من داشت فیلم هایی مثل : بادبادک باز که نمونه کاملی از حس انسانی رو تو وجودت تداعی می کنه و یا سینما پارادیزو که چه کسی هست که بعد از دیدن فیلم متاثر نشه؟!!! و یا همین چند وقت اخیر فیلم سینمایی هدیه gift ( پسری از خانواده ثروتمند اما لاابالی و پدرپزرگی که ارثیه اش ساختن انسانی بود خودساخته و دوستی که باید به جهت گرفتن ارثیه اش پیدا میکرد که ان دوست باید از هر جهت نمونه کاملی می بود و صرف همراه بودن و ان دخترک کوچک فیلم) و ... و حتی مسیر سبز ... بی راهه نریم دلم نمی اید از فیلم مرحوم ملاقلی پور سخنی به میان نیاورم اما به هر جهت این نوع فیلم ها اندک است خیلی!!!

تمام این حرف ها رو زدم که شاید دلیلی منطقی بر سراشیبی و شاید سقوط " سینمای ایران " پیدا کنم که ... دلایل زیاد است اما شاید با منطق بعضی ها سازگار نباشد !

به قول کیانیان عزیز ما قصه کم اورده ایم ٬ اما من میگویم خوادخواهی زیاد شده است و تزویر و  اینکه این چه ربطی داشت؟! بگذار صادق باشم ترکیب عوامل فیلم به هم نمی اید ضعف بازیگر داریم ٬ بازیگر خوب کم داریم شاید از نوع جوان ٬ نقش را جدی نمیگیرند ٬ دستمزد ها بالا و پایین می شود ٬ بعضی ها خونشان رنگی تر از بقیه است ٬ تهیه کنندگان گل سرسبد هستند ! ٬ صرف گیشه کار میکنند ٬ کارگردانان دلی کمتر شده اند ٬ بعد از تمام این وقایع سانسور پشت سانسور که همان ذره از شکفتن استعداد فیلم را هم کور میکند!

چندین سوال پراکنده:

چقدر سطحی فکر میکنیم ٬ درسته ؟!!! فکر میکنی دلیل این همه ریا و تزویر چی میتونه باشه ؟!!!

چقدر به اطرافیانت اعتماد داری ان هم در اوج سختی ها ؟!!!

چقدر با حرف های من موافقی؟

سینما را تعریف کن!!

--------------------------------------------

     باز هم تفعلی؟! بر حامد بهداد بزنیم!  

                                     

به بهانه اکران هر شب تنهایی

چه اتفاقی افتاد که هوادار بهداد شدی؟ صرف چهره ٬ فقط به جهت بازی در نقش خاص و فقط صرف بازی اش و یا خصوصیت درونی و ذاتی شخصیتی ان یا بهتره بگم خود حامد بهداد؟!!! و اینکه از چه منبعی واقف بر شخصیتش شدی ان هم به صراحت و تاکید گاه به گاه خود جای بحث دارد و هم تعجب!

 ----------------------------------------------

جمعه غم‌انگيزي براي سام درخشاني

يازدهم مرداد، جمعه غم‌انگيزي را براي سام درخشاني رقم زد، پرويز درخشاني پدر سام كه چند روزي را به دليل سكته مغزي در بيمارستان بستري بود روز جمعه و در شصت سالگي به ديار باقي شتافت از اين رو هنرمندان زيادي براي عرض تسليت به اين بازيگر جوان و خوش‌اخلاق روز سه‌شنبه پانزدهم مردادماه راهي مسجد‌الرضا واقع در خيابان خرمشهر شدند تا از نزديك با او ابراز همدردي كنند.

حامد بهداد نیز در این مراسم حضور داشت...

---------

منبع:خانواده سبز

---------------------------------------------------

فيلم سينمايي «هرشب تنهايي» صدرعاملي راهي جشنواره‌ي « صدگل» چين مي‌شود

فيلم سينمايي «هرشب تنهايي» رسول صدرعاملي طي يك ماه آينده، پس از جشنواره‌ي فيلم «مونترال»، راهي جشنواره‌ي «خروس طلايي و صدگل» چين مي‌شود.

به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، سي‌ودومين جشنواره‌ي فيلم «مونترال» از 31 مرداد تا 11 شهريورماه در بخش غيررقابتي سينماي دنيا ميزبان «هر شب تنهايي» است و سپس در هفدهمين دوره‌ي جشنواره‌ي «خروس‌طلايي و صدگل» چين نيز اين فيلم  به نمايش گذاشته خواهد شد.

اين جشنواره 19 تا 24 شهريورماه  توسط انجمن فيلم چين به ميزباني شهر «داليان» است.

فيلم «هرشب تنهايي» روايت «عطيه» نويسنده و مجري يك برنامه خانوادگي راديوست. او هر روز به سوالات شنوندگان اين برنامه پاسخ مي‌دهد و به آن‌ها توصيه مي‌كند با همسرشان چگونه باشند تا زندگي زناشويي بهتري داشته باشند، عطيه به شهر مقدس مشهد آمده است، اما او درگير مناسبات خود و همسرش است و مشكلي دارد كه حل نشدني است و ...

به گزارش ايسنا، در اين فيلم، ليلا حاتمي، حامد بهداد، مرجان قره‌جه، محسن كريمي، علي بكائيان و تعدادي از بازيگران تئاتر مشهد به ايفاي نقش مي‌پردازند.

نويسنده فيلمنامه‌ي «هرشب تنهايي» كامبوزيا پرتوي، رسول صدرعاملي، بر اساس طرحي از اصغر فرهادي است. مدير فيلمبرداري: فرج حيدري، تدوين: بهرام دهقاني، طراح صحنه و لباس: آتوسا قلمفرسايي، طراح چهره‌پردازي: محمدرضا قومي، صدابردار: محمد مختاري، مدير توليد: طاهر اماني، دستيار اول كارگردان: دانش اقباشاوي، برنامه ريز: ميلاد صدرعاملي،گروه كارگرداني: سهيل بيرقي، عادل تبريزي، الهه خادمي

منشي صحنه: شرف نساء نيرومند، عكاس: ابراهيم مختاري و تهيه‌كننده: سيدكمال طباطبائي و محصول: شبكه اول سيما

گفتني است: اداره‌ي كل تامين و رسانه بين‌المللي سيما، پخش خارجي فيلم را برعهده‌ دارد.

منبع:ایسنا

 


دستنوشته حامدبهداد

0
0

به نام آنکه نیافریدتا سودکندآفریدتا جودکند

الوداع عزيز جان، نفس جان، عمو جان، الوداع خسرو جان. الهي چشم هاي تو مهربان و صدات آسمان و روانت جهان و پران بود و کي وقت انفصال بود. دست هاي تو عاشق بود و خود عاشقي کجا آسان بود. اي پادشاه نرمش در اين نمايش نامردمي. اي هامون، اي کيميا، اي نوبت عاشقي. رها، رها، رها شدي. پر کشيدي و گر گرفتي همچو ققنوس، صبور و خودسوز و مومن به جاودانگي. اي درد در تو جاي گرفته، اي خسرو، اي قابل، اي غايت شکيبايي. آري، آري، درد بر ما نازل شد و شاخه شکست و بم سوخت و بالا مي گيرم اين ناله و حالا مي گيرم. درياب که خسرو مي آيد با قدم هاي خستگي و صدايي شکستگي. هان، با طنين صوت جبرئيل اشتباه مگيرش، آن گاه که سلام مي گويد. شايد خواهد گفت؛ «حال همه ما خوب است.» اما تو باور مکن.

"حامدبهداد"

منبع:سینما ما

 حامدبهداد وشبانه روز

محمدرضا فروتن، حمیدرضا پگاه و حامد بهداد در فیلم سینمایی "شبانه‌روز" به کارگردانی کیوان علیمحمدی و امید بنکدار بازی می‌کنند.
سیدجمال ساداتیان تهیه‌کننده "شبانه‌روز" گفت: هم اکنون در مرحله پیش‌تولید هستیم و طبق برنامه نیمه شهریور فیلم را در تهران کلید می‌زنیم. در کنار این بازیگران، مهتاب کرامتی و نیکی کریمی نیز به ایفای نقش می‌پردازند.
وی درباره حضور عوامل قطعی تولید "شبانه‌روز" افزود: تاکنون حضور مرتضی پورصمدی مدیر فیلمبرداری، آیدین ظریف طراح صحنه و لباس و مهدی صالح کرمانی صدابردار در این پروژه قطعی شده است. تمام صحنه‌های "شبانه‌روز" هم در تهران فیلمبرداری خواهد شد.
این تهیه‌کننده سینما از عرضه فیلم سینمایی "دایره زنگی" ساخته پریسا بخت‌آور به بازار خبر داد و گفت: این فیلم در امریکا و کانادا همزمان اکران و با استقبال خوبی مواجه شده است. لوح فشرده "دایره زنگی" را هم موسسه تصویری قرن ۲۱ به بازار عرضه کرده است.
"شبانه‌روز" دومین کار سینمایی بنکدار و علیمحمدی بعد از "شبانه" است که هنوز اکران نشده است. "دایره زنگی" هم عید امسال با بازی مهران مدیری، باران کوثری، صابر ابر، امین حیایی، بهاره رهنما، حامد بهداد، محمدرضا شریفی‌نیا، گوهر خیراندیش و نیلوفر خوش‌خلق اکران شد.

-----------------------------

تامار عزیز در غم از دست دادن دختر عمه 6 ساله اش به سر می بره...
خواستم بگم واسه اون عزیز یه فاتحه بخونین واز خدا برای اطرافیانش طلب صبر کنین...
می دونم دختر عمه تامار 6سال بیشتر نداشته وگناهی هم طبیعتا در پرونده اش نبوده وپاک این دنیا رو بدرود گفته ...ولی واسه خانواده خیلی سخته که یه دختر بچه شیرین زبون رو توی این سن از دست بدن...حتما موقع لحظات پربرکت افطار وسحر واسه نزدیکان اون کوچولو از خدا طلب صبر کنین...

من رو هم یادتون نره....سحر دیروز مخصوص واسه بچه های این وبلاگ دعا کردم...

 

نامزدهای دریافت جایزه دوازدهمین جشن خانه سینما!

0
0

 

       " به نام آنکه نیافریدتا سودکندآفریدتا جودکند "     

                      

تنها ۴۸ ساعت به شروع دوازدهمین جشن خانه سینما باقیست !

 امسال هم با حواشی فراوانی رو به رو بوده است و تا این ساعت نیز ادامه داشته است و کماکان ادامه دارد !!!
بعضی از داوران خود را از حضور بر محکمه ی داوری دوازدهمین جشن خانه سینما معاف نمودند ! ادعاهایشان نیز قابل توجه بود!
رقابت فشرده است ٬ امسال سینما با افول نسبتآ شدیدی مواجه بود و همچنان ادامه دارد ٬ از میان تعدد کثیری از فیلم های اکران شده بر پرده سینما تنها معدود فیلم هایی داشته ایم تا توانست کمی مخاطب را به سوی خود سوق دهد! ان هم نه به واسطه ی فیلمنامه های جذابش بلکه به خاطر حضور بعضآ برخی از چهره های خاص هنری!
داوری برای این دوازدهمین جشن خانه سینما از نظر من یکی از مشکل ترین هاست چرا که داوران می بایست از میان معدود فیلم های متوسط و خوب و کثرت فیلم های کاملا متوسط و حتی پایین تر نیز به داوری بنشینند!

به هر جهت امیدواریم اگر تا به این وقت ناداوری هایی شکل گرفته بود در این دوازدهمین جشن نیز نادیده گرفته نشود !
عادلانه باشد ...

امید است بهترین ها بر سکوی عادلانه داوری بایستند ... جوایز از ان انها باد


 "  نامزدهای دریافت جایزه دوازدهمین جشن خانه سینما  "

* بهترين فيلم
1- باد در علفزار مي‌پيچد
2- دعوت
3- ديوار
4- خاك آشنا
5- فرزند خاك

* بهترين كارگرداني
1- رضا ميركريمي براي فيلم به همين سادگي
2- ابراهيم حاتمي‌كيا براي فيلم دعوت
3- محمدعلي طالبي براي فيلم ديوار
4- بهمن فرمان‌آرا براي فيلم خاك آشنا
5- محمدعلي باشه‌آهنگر براي فيلم فرزند خاك

*
بهترين فيلمنامه
1- رضا ميركريمي - شادمهر راستين براي فيلم به همين سادگي
2- ابراهيم حاتمي‌كيا - چيستا يثربي براي فيلم دعوت
3- اصغر فرهادي براي فيلم دايره زنگي
4- بهمن فرمان‌آرا براي فيلم خاك آشنا
5- محمدعلي آهنگر - محمدرضا گوهري براي فيلم فرزند خاك

*
بهترين فيلمبرداري
1- مرتضي پورصمدي براي فيلم آتش سبز
2- محمود كلاري براي فيلم خاك آشنا
3- تورج منصوري براي فيلم دعوت
4- عليرضا زرين‌دست براي فيلم فرزند خاك
5- محمود كلاري براي فيلم صدسال به اين سال‌ها

* بهترين بازيگر نقش مكمل زن
1- نگار جواهريان براي فيلم كتاب قانون
2- نكيو خردمند براي فيلم خاك آشنا
3- فريده سپاه‌منصور براي فيلم كتاب قانون
4- مهتاب نصيرپور براي فيلم فرزند خاك
5- رويا نونهالي براي فيلم خاك آشنا

*
بهترين چهره‌پردازي
1- مهرداد ميركياني براي فيلم خاك آشنا
2- مهرداد ميركياني براي فيلم در ميان ابرها
3- مهين نويدي براي فيلم دعوت
4- محسن بابايي براي فيلم فرزند خاك
5- مهين نويدي براي فيلم صدسال به اين سال‌ها

*
بهترين جلوه‌هاي ويژه بصري
1- علاالدين پژهان براي فيلم آن مرد آمد
2- امير سحرخيز براي فيلم خواب ليلا

*
بهترين جلوه‌هاي ويژه ميداني
1- جواد شريفي براي فيلم آن مرد آمد
2- محسن روزبهاني براي فيلم خواب ليلا
3- داود رسوليان براي فيلم فرزند خاك

* بهترين تدوين
1- عباس گنجوي براي فيلم خاك آشنا
2- حسن حسندوست براي فيلم ديوار
3- مهدي حسيني‌وند براي فيلم فرزند خاك
4- محمدرضا مؤيني براي فيلم كتاب قانون
5- محمدرضا مؤيني براي فيلم صدسال به اين سال‌ها

* بهترين بازيگر نقش اول مرد
1- صابر ابر براي فيلم دايره زنگي
2- عزت‌الله انتظامي براي فيلم ستاره مي‌شود
3- پرويز پرستويي براي فيلم كتاب قانون
4- علي شادمان براي فيلم زماني براي دوست داشتن
5- خسرو شكيبايي براي فيلم ستاره بود

*
بهترين بازيگر نقش اول زن
1- دارين خمسه براي فيلم كتاب قانون
2- گوهر خيرانديش براي فيلم دعوت
3- مريلا زارعي براي فيلم دعوت
4- الناز شاكردوست براي فيلم در ميان ابرها
5- فاطمه معتمد‌آريا براي فيلم صدسال به اين سال‌ها

*
بهترين صدابرداري
1- احمد صالحي براي فيلم باد در علفزارها مي‌پيچد
2- حسن زاهدي براي فيلم خاك آشنا
3- حسين بشاش براي فيلم در ميان ابرها
4- مهران ملكوتي براي فيلم دعوت
5- عباس رستگارپور براي فيلم فرزند خاك

* بهترين صداگذاري و ميكس
1- رضا دلپاك - رضا نريمي‌زاده براي فيلم خاك آشنا
2- مسعود بهنام براي فيلم خواب ليلا
3- محسن روشن براي فيلم دعوت
4- محمود موسوي‌نژاد براي فيلم ستاره مي‌شود
5- عليرضا علويان براي فيلم صدسال به اين سال‌ها
6- محمودموسوي‌نژاد براي فيلم فرزند خاك

* بهترين طراحي صحنه و لباس
1- ژيلا مهرجويي - شعله نواب تهراني براي فيلم آتش سبز
2- ايرج رامين‌فر براي فيلم پرچم‌هاي قلعه كاوه
3- فرهاد ويلكيجي براي فيلم خاك آشنا
4- ايرج رامين‌فر براي فيلم خواب ليلا
5- عباس بلوندي براي فيلم فرزند خاك

*
بهترين موسيقي متن
1- كارن همايون‌فر براي فيلم خاك آشنا
2- محمدرضا عليقلي براي فيلم دعوت
3- آريا عظيمي‌نژاد براي فيلم فرزند خاك
4- محمدرضا عليقلي براي فيلم كتاب قانون
5- كارن همايون‌فر براي فيلم صدسال به اين سال‌ها

* بهترين بازيگر نقش مكمل مرد
1- امير آقايي براي فيلم زن دوم
2- حامد بهداد براي فيلم حسن پنهان
3- بابك حميديان براي فيلم ريسمان باز
4- داود فتحعلي بيگي براي فيلم كتاب قانون
5- رضا كيانيان براي فيلم هميشه پاي يك زن در ميان است

 *************

 فرزندخاك، خاك آشنا و دعوت؛ ركوردداران نامزدي در جشن سينما

 

   فيلم «فرزند خاك» ساخته «محمدعلي باشه‌آهنگر»‌ كه در جشنواره بيست و ششم فيلم فجر نمايش موفقيت‌آميزي داشت، در 12 رشته (بهترين فيلم، كارگردان، فيلمنامه، فيلمبرداري، بازيگر نقش مكمل زن، چهره‌پردازي، جلوه‌هاي ويژه ميداني، تدوين، صدابرداري، صداگذاري، طراحي‌صحنه و لباس و موسيقي متن) نامزد دريافت تنديس جشن سينما شده است.
بنا بر اين گزارش، پس از اين فيلم، فيلم خاك آشنا(بهمن فرمان‌آرا) قرار دارد كه در 12رشته (بهترين فيلم، كارگرداني، فيلمنامه، فيلمبرداري، بازيگر نقش مكمل زن(2)، چهره‌پردازي، تدوين، صدابرداري، صداگذاري، طراحي لباس و صحنه و موسيقي) نامزد دريافت اين تنديس شده كه در در حقيقت اين فيلم نامزد دريافت جايزه در 11 رشته است و براي رشته بازيگري نقش مكمل زن، نامزد دو جايزه است.
پس از اين دو فيلم، فيلم «دعوت» ساخته «ابراهيم حاتمي‌كيا» قرار دارد كه در 10 رشته (بهترين فيلم، كارگرداني، فيلمنامه، فيلمبرداري، بازيگر زن نقش اول(2)، چهره‌پردازي، صدابرداري، صداگذاري و ميكس، موسيقي متن) قرار گرفته است.
بنا براين گزارش، 18 فيلم ديگر نيز در فهرست نامزدهاي جشن دوازدهم نامزد دريافت تنديس جسن سينما شده‌اند كه «كتاب قانون» ساخته «مازيار ميري» با 7 و «صدسال به اين سال‌ها» ساخته «سامان مقدم» با 6 نامزد در صدر اين فيلم‌ها قرار دارند و جمعا در 13 مورد نامزد شده‌اند.


 

*************

 

مابقي فيلم‌ها بر اساس تعداد نامزدها عبارتند از

خواب ليلا
(مهرداد ميرفلاح) با 4 نامزد  ****

ديوار
(محمدعلي طالبي) و در ميان ابرها (روح‌الله حجازي) با 3 نامزد  ***
آتش سبز
(محمدرضا اصلاني)، آن مرد آمد(حميد بهمني)، دايره زنگي(پريسا بخت‌آور)، ستاره مي‌شود(فريدون جيراني)، به همين سادگي(رضا ميركريمي) و باد در علفزار

مي‌پيچد
(خسرو معصومي)با 2 نامزد **

پرچم‌هاي قلعه كاوه
(محمد نوري‌زاد)، دوست داشتن(ابراهيم فروزش)، ستاره بود(فريدون جيراني)، هميشه پاي يك زن در ميان است(كمال تبريزي)، ريسمان باز(مهرشاد كارخاني)، حس پنهان(مصطفي‌رزاق كريمي)، زن دوم(سيروس الوند) با 1 نامزد.  *

 

************** 

 

دوازدهمین جشن خانه سینما : سالن اجتماعات برج میلاد ۲۵ شهریور سال ۱۳۸۷ ساعت ۲۱

با حضور اعضاي جامعه اصناف سينمايي، اهالي و علاقه‌مندان سينما، چهره‌هاي شاخص فرهنگي هنري و تني از مسؤولان در فضاي باز برج ميلاد (حدفاصل ساختمان مركز همايش و برج ميلاد) با مساحت 7 هزار متر مربع برپا خواهد شد.
اجراي موسيقي، برپايي مراسم آتش بازي و برنامه ويژه تولد امام حسن مجتبي(ع) از بخش‌هاي مهم اين مراسم به شمار مي‌آيد ضمن اين كه امسال نيز از چهر‌ه‌هاي شاخص سينماي ايران، براي اجراي بخش‌هاي مختلف مراسم و ايراد سخن درباره جشن


پایدار باشید و سربلند . 

 

 

اسامی برندگان جوایز دوازدهمین جشن خانه سینما

0
0

 


" مرکز سالن اجتماعات - برج میلاد "

 

" برندگان جوایز تندیس دوازدهمین جشن خانه

سینما اعلام گردید
"

 

 

* بهترين فيلم

5- فرزند خاك

* بهترين كارگرداني

4- بهمن فرمان‌آرا براي فيلم خاك آشنا 
 

* بهترين فيلمنامه

5- محمدعلي آهنگر - محمدرضا گوهري براي فيلم فرزند خاك

* بهترين فيلمبرداري

4- عليرضا زرين‌دست براي فيلم فرزند خاك

* بهترين بازيگر نقش مكمل زن

4- مهتاب نصيرپور براي فيلم فرزند خاك


* بهترين چهره‌پردازي

3- مهين نويدي براي فيلم دعوت


* بهترين جلوه‌هاي ويژه بصري

2- امير سحرخيز براي فيلم خواب ليلا

* بهترين جلوه‌هاي ويژه ميداني

3- داود رسوليان براي فيلم فرزند خاك

* بهترين تدوين

1- عباس گنجوي براي فيلم خاك آشنا

* بهترين بازيگر نقش اول مرد

5- خسرو شكيبايي براي فيلم ستاره بود

* بهترين بازيگر نقش اول زن

2- گوهر خيرانديش براي فيلم دعوت

* بهترين صدابرداري

1- احمد صالحي براي فيلم باد در علفزارها مي‌پيچد
2- حسن زاهدي براي فيلم خاك آشنا
3- حسين بشاش براي فيلم در ميان ابرها
4- مهران ملكوتي براي فيلم دعوت
5- عباس رستگارپور براي فيلم فرزند خاك


* بهترين صداگذاري و ميكس

1- رضا دلپاك - رضا نريمي‌زاده براي فيلم خاك آشنا


* بهترين طراحي صحنه و لباس

1- ژيلا مهرجويي - شعله نواب تهراني براي فيلم آتش سبز


*
بهترين موسيقي متن

1- كارن همايون‌فر براي فيلم خاك آشنا

* بهترين بازيگر نقش مكمل مرد

3- بابك حميديان براي فيلم ريسمان باز

 

حواشی دوازدهمین جشن خانه سینما

0
0

                                               

قصه ی داشتن و نداشتن ها ...

 

حواشی کم نبود! دوستانی که حضور داشتند از اغتشاش و همهمه ی بیش از حد ! گله داشتند !!! از رفت و امد بی حد و حصر کارگران مشغول به کار خود ! تا یافتن صندلی های مربوطه برای دعوت شدگان جشن ! و امد و شد مردم هنر دوست بی کارت دعوت از سر و کول یکدیگر که به مثابه پلی عابر پیاده نمایانده می شدند !!!

نه انکه دور از انتظار نباشد که نیست اما پس از ان همه تبلیغات در جهت این چنان و ان چنان بودن این جشن و تفاوت بارز ان با دیگر سال های ماقبلش ...! بگذریم .

عکس های زیادی در دسترس نیست ! منظور ان دسته از عکس هایی که مرتبط با مضمون وبلاگ باشد خب طبیعتا وفور عکس برای ان دسته از هنرمندانیست که نام اور باشند ان هم توسط شیء به نام تندیس یا سیمرغ !

* تبریک به سینماگرانی که اورنده ی جوایز نفیس من جمله تندیس بلورین شدند (من خودم تا به حال تندیس را از نزدیک ندیدم! اما ان طور که از عکس ها بر می امد تندیس هم بلورین است همانند سیمرغ ) که افتخاریست نه برای ما بلکه بیشتر برای خودشان و حصولش گاه باعث نقصان نقش های بعدی می شود و گاهی جهش به مراتبی مرتفع تر و حجیم تر ! البته تا یادم نرفته است بگویم سیمرغ را هم ندیده ام هرچند وصفش را شنیده ام البته که میدانم پرنده ایست که از اتش است ! *


گاهی افراد سال ها در جهت بدست اوردن همین اشیاء تلاش می کنند برای ...نمیدانم ٬ شهرت ٬ محبوبیت و یا هر دو ؟!!!
و گاهی افراد در جهت بودن و شدن در بهترین وجه کاراکتر واگزار شده یا همان نقش که بتوانند بهینه مصرف کرده و حاصلش را به معرض نمایش بگذارند - بی اندیشه ای در جهت به دست گرفتن ان اشیاء!  تلاش میکنند !      

دومی را قبول ندارم حتی خودم ! چرا که انسان مدیون چیزیست که امید را در دلش زنده نگه میدارد و ارامشش را بیشتر و دلش را گرمتر ٬ مسیری که به هدف مشخصی ( همان که در ذهنش داری و هرروزه در حال پروراندنش می باشی ) مشغولی !  و زمانی که دلسرد شدی یا باید تلاش کرد بیشتر و بیشتر و یا تنها در زوایای خاموش گذشته اش باقی ماند و باز از نوع ٬ که بیهوده است !

گاهی شاید حکمت است و باید صبر کرد ...
هر کس در زندگی نقطه ی درخشانی دارد همان که اسمش نقطه ی اوج است ! شاید هم خط ممتد باشد !!! نمیدانم اما ... میرسد بی برو برگرد !!!
اما این میان نکته ای مبهم می ماند ... گاهی در بی توجهی و گاهی در کمال انتظار !
اهمیت این نقطه برای هر کس جداست ٬ تفاوت دارد بسته به دلمشغولی هر ادمیست و دلبستگی اش ...

اما می دانی کجای این ماجرا به بیهودگی میرسی ؟! ان زمان که به محض رسیدن به همان نقطه اوج همان که انتظارش را در سر می پروارانی و یا نمیپروانی و گاها خود را به عدم توجه میزنی در حالی که تنها ارمانت همان رسیدن است ٬ تو دیگر ان ادم گذشته نیستی ! تغییر میکنی ٬ پوست می اندازی یا صعودی و یا ... رو به افول !

نیمدانم چرا این مطالب رو اینجا گفتم ؟!! شاید حرفی بود که باید زده می شد ٬ شاید هم مخاطب خاص داشت و هم عام ...! اینکه از کجا امد بر میگردد به همان فصل جدایی ناپذیر حداقل زندگی من همان " سینما " ! و یا شاید با دیدن چهره ی کاندیدای حس پنهان !

اینها تجربه من است ٬ هنوز انقدر بزرگ نشده ام حتی گاهی تمییز و یا عدمش برایم ثقیل می شود ! به هر حال بگذارید به حساب درد و دل ... نه به جهت قصور کسی یا کسانی و نه ... هیچ چیز ! فقط برای دل خودم ... همین و بس ٬ عفو بفرمایید !

                                        

*******************

 

    کاملا واضح و مبرهن است که چه شادی عظیمی در وجودش خروشان است ! تبریک به بابک حمیدیان عزیز      

                                                            

این هم نمونه ی دیگری از همان جوشش عظیم !

 

 پسر در جای پدر ... پوریا شکیبایی تندیس پدرش را با خود ... برد ! 

                                         

 

 

 

 

****************

راستی حس می کنید؟!!! صداشو میشنوید ؟!!!

داره بارون میاد ... پاییزه ٬ فصل خاطرات کودکی من !

فوق العادست ... همین حالا دعا کنید ...

                                                                          سلامت و تندرست ٬سعادتمند باشید

***************

لینک ها تصحیح شد !

 

 

«شبانه روز» فرم شركت در جشنواره فیلم فجر را پر می‌كند

0
0

به نام آنکه نیافرید تا سودکندآفریدتاجودکند

سلام دوستای نازنین...

امیدوارم حالتون خوب باشه

«شبانه روز» فرم شركت در جشنواره فیلم فجر را پر می‌كند

تهیه كننده «شبانه‌روز» از پایان فیلمبرداری این فیلم تا اوایل آبان ماه خبر داد و گفت‌: این فیلم فرم شركت در جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر را پر می‌كند و برای حضور در جشنواره آماده خواهد شد

تهیه كننده «شبانه‌روز» از پایان فیلمبرداری این فیلم تا اوایل آبان ماه خبر داد و گفت‌: این فیلم فرم شركت در جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر را پر می‌كند و برای حضور در جشنواره آماده خواهد شد.
«سیدجمال ساداتیان» ضمن اظهار رضایت از روند تولید پروژه «شبانه روز» گفت: تاكنون تمام جلسات فیلمبرداری طبق برنامه پیش رفته و شصت و پنج درصد از فیلمبرداری فیلم به پایان رسیده است.
وی افزود:كیوان علیمحمدی و امید بنكدار مقدمات تدوین فیلم را نیز آماده كرده‌اند تا به زودی تدوین فیلم را آغاز كنند.
ساداتیان تصریح كرد:۲۲ جلسه دیگر از فیلمبرداری فیلم باقی مانده و احتمال می‌دهم تا اوایل آبان ماه فیلمبرداری این فیلم به پایان برسد.

 


وی گفت: فیلم را برای حضور در جشنواره بیست و هفتم فیلم فجر آماده خواهیم كرد.
«شبانه‌روز» كار جدید امید بنكدار و كیوان علیمحمدی است كه دومین كار آنها پس از «شبانه» است. فیلمی كه با گذشت سه سال از ساخت، هنوز اكران عمومی نشده است.
نیكی كریمی، مهتاب كرامتی، محمدرضا فروتن، مهناز افشار، حامد بهداد، نگار جواهریان ،حمیدرضا پگاه، بهنوش بختیاری،خاطره اسدی، ساعد هدایتی، آزاده صمدی، فریبا جدی‌كار، سعید فروتن،‌ سپیده اعلایی، رویا جاویدنیا، مریم بوبانی و ستاره اسكندری در این فیلم بازی دارند.
مرضیه قریشی (مدیر تولید)، علی تیموری (برنامه‌ریز و دستیار اول كارگردان)، مهدی صالح كرمانی (صدابردار)، آیدین ظریف (طراح صحنه)، شیده محمودزاده (طراحی لباس)، حافظ احمدی (عكاس) و ماریا امیری (منشی صحنه) نیز از عوامل سازنده «شبانه روز» هستند

منبع:سایت آفتاب

در ادامه مطلب میتونید چندتا عکس از گلشیفته فراهانی که همبازی دی کاپریو شده ببینید

درپناه حق باشید

بی مقدمه !

0
0
 

             گزارشی از حضور حامد بهداد سر صحنه فيلم «شبانه روز»،يک قصه بی قصه

                           اینبار با نقشی کاملا متفاوت و ... بخوانید تا متوجه شوید!

                                                                   

اخبار مربوط به آغاز فيلمبرداري فيلم «شبانه روز» منتشر مي شود. بر ليست بلندبالاي بازيگران چهره يي که در اين فيلم حضور دارند نيز هر روز افزوده مي شود. اما خبري از خلاصه داستان نيست. استوري بوردهاي فيلم نيز اينجا و آنجا در وبلاگ ها ديده مي شود. همه خبر از يک فيلم متفاوت ديگر در سينماي ايران دارند. خبرها هم متفاوت است. هر چه خبرها بيشتر مي شود بر ابهام ها مي افزايد. براي سر در آوردن از چند و چون ماجرا و رفع کنجکاوي تنها مي شود در قالب يک گزارشگر پشت صحنه به ميان آن رفت و تلاش براي گرفتن گزارش آغاز مي شود. دستيار کارگردان هر روز وعده روز آينده را مي دهد. فلان سکانس شب کاري از همه مناسب تر است. آماده ايم که سر گزارش حاضر شويم. زمان گرفتن آدرس وعده به زمان ديگري موکول مي شود. به اپيزود «سياوش». پس فيلم چنداپيزودي است. زمان وعده فرا مي رسد. زنگ هاي ممتد، بي جواب مي ماند. پس از دو هفته بالاخره آدرس در دست راهي غرب تهران مي شوم اعجاب لوکيشن از همان ابتدا متفاوت بودن و تجربه گرا بودن را به رخ مي کشد. خانه به نظر نوساز ولي قديمي مي آيد. نماي ساختمان در طبقه اول آجر خشتي است و پس از آن تبديل به سيمان سفيد مي شود. وارد دالان خانه مي شوم. راهرو با آرک هايي که با آجر خشتي ساخته شده است از حياط جدا مي شود. حياطي چهارضلعي که واحدها در چهار طرف آن قرار گرفته اند با يک باغچه چهارضلعي حس نوستالژيک خانه هاي قديمي را در ذهن زنده مي کند. گويي اتاق هاي چنين خانه يي را تبديل به واحدهاي آپارتماني کرده اند و بر فراز هر واحد چند طبقه افزوده اند. در راهرو راه پله ها را بالا مي روم. پاگرد از آکسسوار صحنه پر است. پاگرد که چه عرض کنم همان ايوان خانه هاي قديمي است با ستون هايي که تو را در ميان مي گيرد. وارد واحدي مي شوم که فيلمبرداري در آن در جريان است. گروه براي استراحت پراکنده اند. اما فضاي خانه به اندازه کافي سوژه براي سرگرمي دارد
ديوارها با رنگ قهوه يي و تناژ کرم رنگ به شکل پتينه به نظر مي آيد کاغذ ديواري شده است. در جاي جاي ديوارها شياري ايجاد شده که با بيرون زدن رنگ آبي به فضا ساختاري سالخورده مي دهد. رنگ ديوارها با پارکت قهوه يي سوخته در عين چشم نوازي فضاي مرده يي را ايجاد کرده است. خانه با راهرويي به دو قسمت تقسيم شده است؛ در سمت چپ، سالني قرار دارد که با يک قالي لاکي سه در چهار فرش شده است. در انتهاي سالن مبل چوبي سه نفره با روکش سورمه يي قرار گرفته است. بر بالاي مبل تابلوي زيبايي قرار دارد که آدمي بر بالاي صخره ها با پس زمينه سبز در حال حرکت است. در کنار مبل بوفه يي قرار دارد که خالي است. آن طرف تر ساعت پاندول دار کوچکي بر ديوار نصب است که ساعت30/3 را نشان مي دهد. کنار ساعت عکس هاي قديمي با قاب هاي چوبي با تضاد در کنار هم نصب شده اند. روبه روي مبل در آن سوي سالن کمد کرم چوبي پنج کشويي قرار دارد که بر فراز آن دو شمعدان سياه عکس زني را در قاب چوبي در بر گرفته اند. که عکس اينها به شکل مبهمي در آينه زنگارگرفته طلايي رنگي که به ديوار تکيه داده شده، افتاده است. در کنار سالن آشپزخانه قرار دارد که ورودي بي دري ا ين دو را به هم متصل مي کند. در کنار ورودي ميان آشپزخانه و سالن شومينه يي قرار دارد که جايگاه عجيبي براي شومينه است. در عين اينکه با ساختار سنتي خانه هماهنگ است. در مقابل شومينه ميزي قرار دارد که با روميزي زرشکي و پته چندرنگي پوشانده شده، روي ميز ظرف حلوايي در ميان دو شمعدان با شمع هاي سياه احاطه شده و در پشت آن گلداني با گل هاي ليليوم سفيد قرار گرفته است در سمت چپ مبل سورمه يي نيز ميز ديگري قرار گرفته که طبق ميوه يي باز در ميان شمعدان شمع هاي سياه قرار گرفته است. فضا فضاي سوگ و ماتم است. تنها جلوه حيات در ميان اين فضا تنگ مخروطي آويزان از سقف آشپزخانه است که دو ماهي در آن شناورند. در حال بررسي آکسسوار صحنه هستم که گروه رفته رفته جمع و آماده فيلمبرداري مي شوند!
ميز گلدان ليليوم جمع مي شود و دوربين سه پايه جاي آن را اشغال مي کند. کيوان عليمحمدي مي گويد که همه صحنه را جمع کنيد و آقاي هدايتي تنها با فنجان در صحنه بماند. از دستيار صحنه هم مي خواهد که گل هاي ليليوم را تبديل به دسته گل کند. ميزانسن صحنه همچون قاب عکس چيده مي شود. ساعد هدايتي با کت و شلوار طوسي و پيراهن مشکي در پس زمينه در کنار پنجره در انتهاي کادر قرار مي گيرد.دو هنرور نيز اين ميزانسن را با تضاد جايگاه در مقابل هم در جلوي کادر اشغال مي کنند. گروه صحنه فنجان قهوه را به دست ساعد هدايتي مي دهند. کيوان عليمحمدي و اميد بنکدار هر يک از ويزور دوربين ميزانسن را چک مي کنند. مرتضي پورصمدي فيلمبردار نيز به گروه مي پيوندد. صحنه را چک مي کند و گروه آماده فيلمبرداري پلان مي شوند. دو کارگردان صحنه را از طريق مانيتور و صدا دنبال مي کنند. با فرمان دوربين، صدا، حرکت عليمحمدي هنرور اول با دسته گل از مقابل دوربين عبور مي کند هر چند به همراه هنرور دوم در کادر است و تنها ساعد هدايتي در صحنه به چشم مي آيد که جرعه جرعه قهوه اش را مي نوشد. پلان اول به اين ترتيب گرفته مي شود. دوربين تغيير جا مي دهد و در ابتداي راهرو قرار مي گيرد، راهرويي که با دو پنجره عريض و طويل با پرده هاي حرير سفيد با حياط چهارگوش و باغچه کوچک در ارتباط است.
آزاده صمدي با لباس سياه رنگ و تور سياهي بر سر آماده فيلمبرداري صحنه است و ديالوگ هايش را زير لب مرور مي کند. مرتضي پورصمدي مي گويد پايان کلوزآپ است و عليمحمدي تاييد مي کند
دوربين را به سمت راست کج مي کنند. مردي که نقش پدر را بازي مي کند، وارد مي شود. پيراهني بر تن و شلوار جيني بر پا دارد. ظاهرش به هنرمند هاي بورژوا مي خورد. از فاصله دور چهره اش را بررسي مي کنم اين چهره آشناست. اما او را به جا نمي آورم. شايد اصلاً شخصيت خودش اين گونه است که آنقدر خوب فيگور نقش را گرفته است. استوري بورد اين پلان در دست منشي صحنه زير صفحه مربوطه است. سر مرد به سمت پايين در گوشه کادر به صورت کلوز قرار گرفته است. مرد خميده به کنار پنجره مي رود. سر و شانه هايش فرو افتاده اند و خميدگي و تکيدگي اش تشديد مي شود. در حال حس گيري است که مي گويد عينک در اين پلان نبايد به چشم باشد. اين صدا صداي آشنايي است. صدايي که جويده جويده و متفاوت جملات را ادا مي کند. اين صدا را کجا شنيده ام!!!
اميد بنکدار براساس استوري بورد مي گويد نبايد عينک داشته باشي و توضيح مي دهد زماني که از بهشت زهرا آمده يي نيازي به عينک نداري!
پورصمدي تقاضاي لنز تله تري مي کند، گروه فيلمبرداري لنز را عوض مي کند. بنکدار از مرد مي خواهد سرش را پايين بگيرد و کنار پنجره بايستد. همه چيز آماده است صحنه از پشت ويزور و مانيتور چک مي شود. آباژور در پس زمينه مطابق ميل دو کارگردان و فيلمبردار نيست گروه صحنه دست به کار مي شوند و آباژور را از صحنه حذف مي کنند. هنوز در ذهنم با مرد بازيگر درگيرم که کسي او را حامد صدا مي کند و من بهت زده در دلم سودابه خسروي را مي ستايم. چنان گريم متفاوتي از حامد بهداد ارائه کرده است که اگر فيلم امکان اکران بيابد بي شک علاقه مندان در انتها با اين سوال که پس حامد بهداد کجاي فيلم بازي مي کرد، سالن سينما را ترک مي کنند. در حال مکاشفه ام که دستيار کارگردان به من مي گويد نبايد از ريزه کاري هاي گريم حامد بهداد چيزي بگويم و تنها با اين عنوان که گريم متفاوتي دارد، بسنده کنم. توصيف گريم اين بازيگر مي توانست يکي از نقاط عطف گزارش باشد. اما فضا و نحوه فيلمبرداري به نحوي است که هر چيزي نکته يي جذاب براي ارائه دارد و بدون اين توصيف که به شدت وسوسه آن عقيم مي ماند مي توان گزارش پر جزئياتي ارائه کرد. حامد بهداد که نقش سياوش را بازي مي کند در گوشه کادر مرتضي پورصمدي قرار مي گيرد و نقش متفاوتي را در سينماي ايران ثبت مي کند.
چند پلان مديوم شات نيز از حامد بهداد گرفته مي شود. در يک نما با پاهايي خميده دست بر سينه و سر به زير است. در نماي بعدي دست به چارچوب پنجره تکيه داده است. همه اين نماها با کلي وسواس و رايزني گرفته مي شود. پس از اين نماها يک پلان مديوم شات از آزاده صمدي و حامد بهداد گرفته مي شود. سياوش(بهداد) در کنار پنجره دست به سينه ايستاده است. گروه صحنه فنجان قهوه يي به دست آزاده صمدي مي دهند. پلان چندين بار تمرين مي شود. آزاده صمدي فنجان را به طرف سياوش دراز مي کند و مي گويد؛ مثل هميشه بي شکر و حامد بهداد دست ها را از هم باز مي کند و با اين ابهام که فنجان را از دست دختر سياه پوش خواهد گرفت، دست به پيشاني مي برد. در اولين تمرين حامد بهداد از دو کارگردان مي پرسد که اگر دستم به اين شکل بالا بيايد نظافت عکس برهم نمي خورد و پس از تمرين حرکت دست مورد تاييد واقع مي شود. عليمحمدي از آزاده صمدي مي خواهد دستش را کمتر جلو بياورد. مرتضي پورصمدي هم از تور او که مدام صورتش را ماسکه مي کند، گله مند است و از گروه لباس مي خواهد که تور را جوري نصب کنند که صورتش را ماسکه نکند!
تمرين چند بار انجام مي شود و پلان با چشم هاي پراشک آزاد صمدي و حضور تکيده حامد بهداد گرفته مي شود. زاويه دوربين تغيير مي کند و در سمت ديگر راهرو قرار مي گيرد. به قسمت سمت راست ساختمان مي روم. بخش ديگري از خانه سياوش که شخصيت او را توصيف مي کند، در راهرو مانند يک گالري نقاشي تابلوهاي متفاوتي به ديوار زده شده است؛ دايره يي که از درون آن هزاران کاغذ روزنامه بر زمين فرو ريخته است. خانه يي که با صورت مردي پير درهم تنيده، شمايل مردي دستار بر سر که دست هايش صورت اعوجاج داده شده اش را پوشانده است. در سمت راست راهرو سالن ديگري قرار دارد که از سالن اول کوچک تر است. ميز کاري که به نظر از چوب درخت گردو است در انتهاي سالن در کنار پنجره کوچکي قرار دارد که روي آن رنگ و چهار ليوان بزرگ که آب درون آنها به رنگ قلم رنگي درآمده است، قرار دارد و کلي کاغذ و کتاب که روي ميز را شلوغ کرده است. بر بالاي ميز جا سي دي قرار دارد، که سي دي هايي از موزيسين هاي بزرگ در آن جاي داده شده است!
زمين نيز با يک فرش لاکي ديگر مفروش شده است و دو مبل چوبي با روکش گرم به صورت مايل در دو طرف فرش مقابل ميز قرار داده شده است. در پشت مبل ها يک کتابخانه دو تکه به چشم مي خورد که کتاب هاي گوناگون در آن ديده مي شود از رمان گرفته تا کتاب هاي معماري و علمي
در انتهاي سالن سه در ديده مي شود. از آن درهاي قديمي دولته که مانند خانه هاي قديمي با نقاشي تزئين شده است. دولته در اول باز است و اتاقي را به نمايش گذاشته و دو در ديگر بسته هستند. دوربين به سمت راست راهرو آمده است و مانيتور در پشت آن قرار گرفته است. همان پلان توشات آزاد صمدي و حامد بهداد است. در پس زمينه شمع هاي سياه شمعدان را روشن کرده اند. اميد بنکدار به آزاده صمدي يادآور مي شود که از ديالوگ مثل هميشه بي شکر آغاز کند و هم ديالوگ اين پلان را تا انتها بگويد. به سياوش (بهداد) هم يادآور مي شوند که انگشترش را در دست طوري قرار دهد که زماني که با اشاره دست امتناع خودش را نشان مي دهد، ديده شود. مرتضي پورصمدي هم بر اين نشانه تاکيد مي کند. گويا اين انگشتر المان مهمي در اين فيلم يا حداقل اين اپيزود به حساب مي آيد. قاب بندي به نحوي است که فقط آزاده صمدي در کادر است و تنها دست حامد بهداد در گوشه تصوير مي آيد و مي رود آن هم با تاکيد بر انگشتر عقيق. پلان گرفته مي شود. آزاده صمدي فنجان را به سوي حامد بهداد دراز مي کند و مي گويد؛ مثل هميشه بي شکر، پس از اندکي مکث ادامه مي دهد امشب با هم به خانه ما مي رويم!
حرکت امتناع دست حامد بهداد بلند مي شود و کات مي خورد ...
پلان بعدي نگار (آزاده صمدي) به سياوش مي گويد؛ پس من مي مانم تا تنها نباشيد
سياوش کمي به سمت دوربين مي چرخد و مي گويد؛ نه نگار، من خوبم نبايد آنها را تنها بگذاري. پلان بعد دست انگشترنشان سياوش به قصد تسکين بر شانه نگار قرار مي گيرد، نگار سر بر دست هاي پدر مي گذارد و اشک از چشمانش سرازير مي شود. پلان آخر باب ميل پورصمدي نيست. مي گويد در پس زمينه نور شمعدان ها فلو مي شوند و مانند شعله آتش در ميزانسن قشنگ قرار نمي گيرند. دو کارگردان در مانيتور ميزانسن را بررسي مي کنند و شمع هاي سياه خاموش مي شوند. ديواره قهوه يي زيبايي کادر را گرفته است. بنکدار از آزاده صمدي مي خواهد کمي جلو بيايد و در زمينه چند تصوير پرده قرار گيرد. همه چيز براي توفيق يک پلان خوب مهياست. سکانس 48 به اين ترتيب گرفته و سکانس بعدي آماده فيلمبرداري مي شود
گروه هنوز در تکاپوست. در حال ترک کردن لوکيشن مرتضي پورصمدي مي گويد از ديدن اين همه نماي کج و وهم اوردوز کردي. لبخندي مي زنم. به شيارهاي ديوار نگاهي مي اندازم که ورق هاي روزنامه از پشت آن ديده مي شوند. آيدين ظريف طراح صحنه پتينه ديوارها را بر روزنامه انجام داده تا بتواند فضاي سالخورده يي به خانه بدهد. اين خلاقيت براي کاستن از بودجه فيلم بوده است يا حرکتي که بتوان راحت ديوارها را پتينه کرد، نمي دانم. اما حرکت تازه يي است. سعيد فروتن را براي نماي بعد آماده مي کنند. به شلوغي صحنه نگاهي مي اندازم. هميشه فکر مي کنم هيچ کس در زمان اکران فيلم به دشواري ساخت آن فکر نمي کند. اما اين بار با اين خرده پلان هاي ممتد که بسيار حرفه يي است و بي شک کادر حرفه يي طلب مي کند، بيشتر به دشواري ساخت فيلم فکر مي کنم
در روزهاي بعد به رغم قولي که داده شده، نمي توانم جواب سوا ل هاي زيادي که در ذهنم ايجاد شد را از کيوان عليمحمدي و اميد بنکدار، بازيگران و عوامل فيلم بگيرم. نمي شود در اين شلوغي خرده پلان ها و دشواري کار توقع بيشتري داشت. هنوز سوال هاي پيش از گزارش در ذهنم هستند. هنوز نمي دانم داستان فيلم از چه قرار است
هنوز نمي دانم حتي فيلم چنداپيزودي است يا اصلاً ارتباط اين اپيزودها در چيست. تنها يک فضاي متفاوت ديده ام که کنجکاوم مي کند در جشنواره فجر و پس از آن در اکران عمومي تماشاي «شبانه روز» را از دست ندهم و اميدوار باشم اين فيلم نيز مانند ديگر فيلم هاي متفاوت و هنري فرهنگي سينماي ايران مهجور واقع نشود و زماني براي پاسخ سوال هايم فراهم شود
!

بی مقدمه در ادامه ...

0
0

 

..................................

  
پ : با توجه به اینکه این فیلم دارای اپیزودهای متوالی است و هر بازیگر با توجه به توانایی هایش تنها می تواند با حضور کم رنگ خود نقش پررنگی را ارایه دهد امیدوارم این فیلم پرشاخه بتواند به بهترین وجه ممکن از کار دراید و حضور حامد بهداد در این کاراکتر به ظاهر متفاوت و خاص از دیگر نقشهای کار شده اش اینبار طبل موفقیت را برایش در اولین جشنواره ی پیش رو بنوازد !
 
از قرار معلوم و یا نامعلوم اینروزها حامد بهداد بسیار پرکارتر از همیشه و تا اینجای کار منتفی شدن و یا نشدن کارهایش در دست ابهام است !
به نظر می اید که از هر فرصت دارد نهایت استفاده را می برد تا انجا که انطور که از خبرهای به ظاهر حقیقی بر میاید در مجموعه ای تلویزیونی که تولیدی شبکه پنج می باشد قرارداد بازی بسته اما باز انطور که برمیاید نقشی کوتاه را از قرار معلوم بازی خواهد کرد !
نمیدانم چرا اما اتخاذ چنین تصمیماتی برای بازی در چنین مجموعه هایی ان هم از بازیگری که به واسطه فیلم به نمایش درامده اخیرش " حس پنهان " توانست ان روی بازی خود را به نمایش بگذارد بعید است که باز هم به سراغ این مجموعه های کذایی که ان هم نقش کوتاهی را بر عهده دارد برود !
هر چند که از مصاحبه اخیرش در مورد نظام مند شدن دستمزد بازیگران گله داشت و گفت " ما کار خودمان را میکنیم " شاید بدین واسطه دارد کار خودش را می کند !
اما تصمیماتش از سر علاقه مندی نیست بلکه ...
 
خودش می داند !
 
 
 
راستی کسر شان است که ما هم در مورد جایزه صحبت به میان اوریم !
 
 


حامد بهداد

0
0

سلام

از حال و احوال مرسوم بگذریم که به قول میر علی صالحی:(از تو برایت می نویسم.حال

 همه ي ما خوب است اما تو باور نكن)

بابت اين همه تاخير شرمنده و بابت خوبي هاتون ممنون

**************

مصاحبه اي از حامد بهداد

خواستيم مقدمه ي بازيگري که بازي اش (بخوانيد نقش هايش)متعارف نيست، غير متعارف باشد. حامد سرگذشت غير متعارفي هم پيدا کرده است،
زيرا هشت کار از ده نقش بلند او آنقدر خوب بوده اند تا باعث شوند، داوران جشنواره فجر و جشن خانه سينما اين جوان را کانديداي
 در يافت سيمرغ و تنديس کنند، اما در عين حال گويا هيچ کدام از اين نقش ها آنقدر خوب نبوده اند تا يک و فقط يک جايزه براي او به ارمغان بياورند.

پس با بازيگر هميشه کانديداي ايران که جواني خاص و البته هنرمندي تواناست گفت و گويي را ترتيب داديم تا شايد رمز اين حادثه را از زبان کسي که
به زعم کارشناسان در فيلم هايي نظير:"روز سوم"، "حس پنهان"،"بوتيک"، "آخربازي"  و " کافه ستاره" درخشيده است،بشنويم.

جشن خانه سينما شروع شد. جواني کنار صابر ابر و دوستان صميمي ديگرش چون بابک حميديان، سام درخشاني،پژمان بازغي نشسته بود.
 جواني که مي گفتند:"تند يس نقش مکمل مرد متعلق به اوست." حتي به خود بهداد هم گفته بودند منتظر فتح جايزه باشد، با اين حال ...

 - چرا به تو جايزه نمي دهند؟

راستش نمي دانم!برايم هم اصلا مهم نيست.
 مهم اينست که يک «حرفه اي» بايد بتواند تحت هر شرايطي کارش را درست انجام دهد که من هم دارم همين کار را مي کنم.
[حامد به قول خودش يک نکته
آلوده به طنز را هم مي گويد:«نمي دانم جوايز را بر اساس قضاوت يک سري کارشناس مي دهند و يا اينکه جايزه بردن از روي نوبت است!»
اگر به نوبت باشد، فکر مي کنم مدت هاست از نوبت من گذشته.
 اگر هم به «کارشناسي» داوران مربوط باشد، يا بنده حقيقتا سزاوار نبوده ام و يا اينکه بايد در کارشناسي و سليقه داوران شک کرد!]

- پس ديگر زياد به جايزه فکر نمي کني؟

از ته قلبم مي گويم؛ برايم مهم نيست جايزه بگيرم با نگيرم. هدفم ارتقا سطح بازي خودم و سليقه سينما دوستان است. به نظرم اين کانديدا شدن هاي
 متوالي حاکي از آن است که سلايق مختلف و داوران جشنواره ها نيز حرفم را تاييد مي کنند و قبول دارند که به لحاظ کيفي در حال پيشرفت هستم.

- عقيده شخصي ما اين است که
 در فيلم هاي «روز سوم» و «بوتيک» عالي بودي و مي بايستي با دست پر جشنواره را ترک مي کردي. خودت چي فکر مي کني؟

حتي حرف زدن راجع چنين سوزه اي هم زشت است و من کسر شاَنم مي آيد که بخواهم بيشتر از اين پيرامون جايزه نگرفتن هايم توضيح دهم.

- اما مردم تو
را دوست دارند و دلشان مس خواهد بازيگر مورد علاقه شان جايزه بگيرد. ما در سالن ديديم وقتي اسمت خوانده شد، چقدر تشويقت کردند.

اميدوارم مردم در انتخاب شان اشتباه نکرده باشند.

- حقيقت دارد که قرار بوده جايزه مرحوم شکيبايي را به پسرش دهي؟

بله!حقيقت دارد. راستش اوايل مراسم آقاي احد صادقي که يکي از زحمت کشان سينماست،
 آمد و زير گوشم گفت: «قرار است جايزه مرحوم شکيبايي را تو بدهي.»با خودم فکر کردم آيا درست اين جايزه را من بدهم؟!

خلاصه تو "شيش و بش" بودم و داشتم بر اين ترديد فايق مي آمد که احد دوباره آمد و گفت که امين تارخ خودش مي خواهد اين جايزه را بدهد.
 بدين ترتيب از دردسرهاي ترديدم رهايي يافتم و البته احساس کردم که احتمالا مرحوم شکيبايي مرا قابل ندانسته که جور نشد تا جايزه اش را بدهم.

- بعد از اينکه جايزه نگرفتي و البته از اهداي جايزه ي مرحوم شکيبايي هم محروم شدي، کسي هم دلداري ات داد؟

بله،طبق معمول رفقا يک حرفايي زدند.

 -از اينکه دوستانت هوايت را داشتند خوشحال بودي يا ناراحت؟

دلداري شان بيش از آنکه مرهم باشد، ناراحتم مي کرد. دليلش هم اين بود که من اصلا احتياجي به دلداري نداشتم!
از آنجايي که «سوءداوري ها»
 در جشنواره فجر باعث شده بود تا زحماتم در حس پنهان ديده نشود، همين که اينجا کانديدم کردند، نشان مي داد کارم را درست انجام داده ام.

 - چه تعبيري در ارتباط با آن دلداري ها داري؟

به نظرم دلداري
 دادن بچه ها يک چيزي شبيه ماست مالي کردن و ترحم بود! با اين حال شب جشن لحظه اي هم وجود داشت که من در آن خوشحال بودم.

 - کي؟

موقعي که بابک (حميديان) جايزه گرفت. باور کنيد، روزي که فهميدم  کانديدا شده ام از خدا خواستم تا جايزه نگيرم!

 - چرا؟

دلم مي خواست کسي اين جايزه را بگيرد که از بردنش خوشحال تر مي شود. و بابک کسي بود که چنين شرايطي را داشت.
 به همين خاطر از خوشحال او حس خوبي به من دست داد، مخصوصا که اگر جايزه را مي بردم نمي توانستم به اندازه حميديان خوشحالي کنم.

 - چرا نمي توانستي ؟

چون آن زمان که جايزه مي گرفتم، نگرفتم ... . يعني يه جورايي اين قضيه طراوتش را براي من از دست داده است.

 - عده اي
معتقدند «حامد بهداد» به خاطر نقش هاي کوتاهي که بازي کرده و برخي انتخاب هاي غلطي که داشته نتوانسته تبديل به سوپر استار شود.

من بازيگرم. اصلا "سوپر استار" يعني چه؟! کساني که مي گويند؛حامد نبايد نقش کوتاه بازي مي کرد همان افرادي هستند
 که اعتقاد داشتند؛ هيچ کارگرداني به من نقش مثبت نمي دهد، اما بر خلاف پيش بيني شان ديديد که نقش مثبت هم باي کردم. در کارنامه
من همه جور نقشي ديده مي شود. کوتاه، بلند ... مثبت، منفي. اينها اهميتي ندارد، زيرا مهم «نقش» است . مهم بازيگري است.

 - چقدر معتقدي که بازيگر هستي؟

تمام اساتيدم مرا تاييد مي کنند. نمونه اش
 استاد حميد سمندريان که گمان نمي کنم در سينماي ايران و در زمينه ي تدريس بازيگري، بزرگ تر و شايسته تر از ايشان کسي وجود داشته باشد.

 - شريفي نيا در جايي گفته که اگر حامد به حرف هاي من گوش بدهد، موقعيتش در سينما فرق خواهد. با اين نظر موافقي؟

من به حرف هايي کسي مثل شريفي نيا گوش مي دهم. منتها او تا به حال که حرفي به من نزده.

 
حامد در خاتمه مي گويد:«از اين مصاحبه ناراضي ام!»
پرسيديم: چرا؟ جواب داد:«چون در حال حاضر از همه چيز خودم ناراضي ام!»
او همچنين
اذعان داشت که اگر قرار بود بازيگر از نقش هاي کوتاه آسيب ببيند اين اتفاق بايد خيلي وقت پيش براي هنر پيشه هايي چون رابرت دنيرو مي افتاد.

***

*******

مصاحبه الناز شاکردوست با حامد بهداد

دليل حضورت در "دلخون" چه بود؟
نميدونم...شد!

فضاها رو چطور ديدي؟
بعد از ورود خودم خوب.

خودخواهي نمي کني؟
مي تونه باشه، مي تونه نباشه.

نگاهت به اين فيلم چيست؟
نگاهي مربوط به کار خودم. اينکه بازم مي دونم
 سکانسهام بهترين سکانسهاي فيلمه و جذاب تر از بقيه ي سکانسها، فقط دلم مي خواست با پوريا پورسرخ هم سکانسي براي بازي داشته باشم.

چرا؟!
چون پوريا رو دوستش دارم.

چرا فکر مي کني سکانسهاي تو بهترين سکانسهاي فيلمه؟
فکر نمي کنم، مطمئنم. دوست و دشمن هم همين رو مي گن.

پيش بيني ات راجع به فيلم؟
فروشش با الناز شاکردوست و پوريا پورسرخ، اعتبارش با من.

دليل تغيير دادن صدايت چه بود؟
من به جذابيت هاي سينماي قبل از انقلاب فکر مي کنم. به دوراني
 که صداهاي بازيگران رو دوبله مي کردند. صداهايي مثل چنگيز جليلوند، منوچهر اسماعيلي، ايرج ناظريان، ناصر طهماسب و ... ممکنه
اونها نتونند عين خود بازيگر فضاي ذهني اونها را همزمان صدا بذارن اما کافيه يه بازيگر تا حدي بتونه خودش اين کار رو بکنه. براي فيلمهايي
که کارگردانش زمان مدرنيته اي نداره(منظورم از مدرنيته روايت سينمايي امروزيه) اين نوع بازيگري صدمه اي به پيکر فيلم نمي زنه مضاف
بر اينکه سينما و بازيگري و هر آن چيزي که مرتبط به اين مقوله است تا يک مقطعي نيز سرگرم کننده ي عوام است. تو به عنوان يک هنرمند
 يا يک بازيگر هنرمند مي بايست تعداد بالاي مخاطب خود را تشخيص دهي که در کدام طبقه است، مثلا مخاطب سينماي کيارستمي شيوه ي ديگري
از تو مطالبه مي کند. همينطور سينماي بهمن قبادي، پس تو بايد بر همان اساس بازي ات را مبتني بر روايت سينماگر کني، يعني کارگردان.
 کما اينکه نوع بازيگري و شيوه ي ديالوگ گويي در سينماي مسعود کيميايي و علي حاتمي تفاوت خودش را دارد و به همين ميزان ديگر کارگردانها...

موهايت را به خاطر نقش اين فيلم تراشيدي؟
سرم را به خاطر فيلم "شبانه روز" به کارگرداني اميد بنکدار و کيوان علي محمدي
تراشيدم تا بتوانم از سر و صورتم قالب بگيرند و وقتي که ديدم اين اتفاق با فيلم بعدي چفت شده به جهت نوع گريم با خودم گفتم چرا که نه؟

از اونجايي که خودم هم بازيگر اين فيلم هستم احساس کردم بين تو و کارگردان فيلمت فرسنگها فاصله است، چه جوري با اين قضيه کنار اومدي؟
سينما کاري است گروهي و از تجمع افکار و ايده ها و انواع و اقسام پيشنهادها شکل نهايي خودش را بدست مي آورد،
به هرحال من جزئي از اين تيم هستم و قرارداد امضا کرده ام و از طرفي قراره ديده بشم، خب مسلما از هيچ کمکي فروگذاري نخواهم کرد.
 انديشه ي برتر هميشه راه خودش را عين آب پيدا مي کنه، چه مال من باشه چه مال کارگردان، چه مال شما. اينجوري کنار ميام.

حس يک زنداني که اول ميدونه قراره اعدام بشه...و چطور بهش نزديک شدي؟
اصولا اعتقاد ندارم در بعضي از فيلمهايي که کار کرده ام به نقش نزديک شدم يا حتي نقش رو به خودم نزديک کردم. تکرار مي کنم در بعضي
از فيلم ها. تا جايي که مي تونم نقش رو جذاب مي کنم. شخصيت رو کاريزماتيک مي کنم. تماشاگر اين حق رو داره که محو فيلم بشه
 تا قصه به جونش بشينه. يکي از واسطه هاي رسوب قصه اجراي بازيگر مي باشد. و حالا اينها بر ميگردد به لباس، گريم، فيلمبرداري،
 اجرا، ميزانسن، دکوپاژ و خيلي چيزهاي ديگر... تو بايد بتوني به عنوان يه بازيگر باهوش از اين ابزار بيشترين استفاده رو بگيري.

نظرت راجع به اتفاقي که براي فيلم "دلخون" در جشنواره ي فجر مي افتد چيست؟
نظر خودت چيه؟

ياد گرفتم که هيچوقت پيش بيني نکنم، تو چي؟
ميدوني اين همون کاريه که يه بازيگر به عنوان يه کارشناس بايد پيش بيني کنه...

بله، ولي بحث تخصص و تکنيک جدا از سياست هاي پيش بيني نشده ي شوراهاست.
درسته، اينها از هم جدا هستند ولي دليل نميشه که چيزي راجع بهش ندوني يا نتوني پيش بيني نزديک به واقعيتي که
 براش اتفاق مي افته نکني...به هرحال تو پيش بيني ات رو نگفتي. من ميگم...پشيمون شدم، نميگم. ولي بذار بهت بگم که مي دونم.

چقدر خوبه که الان فصل فيلمبرداريه اين فيلم پاييزه؟
آره، خب من درست توي اين فيلم در فصلي اعدام ميشم که در واقع توي همون فصل بدنيا اومدم پر از رنگهاي قرمز و نارنجي و بنفش و سبز و ...

راستي يادم رفت تو آباني بودي، تولدت مبارک!

***

*******

حامد بهداد و نمايشگاه عكس

حامد بهداد در نشست خبري نمايشگاه "عکسبازي‌هاي حامد بهداد" از علاقه خود به اين هنر سخن گفت و اينکه قصد دارد عکاسي را در کنار سينما، موسيقي و... ادامه دهد.
به گزارش خبرنگار مهر، اين بازيگر سينما صبح امروز در نگارخانه شيرين انجمن خوشنويسان درباره شروع عکاسي گفت: من از قبل براي عکاسي نقشه نکشيده بودم و بيشتر هدفمندي من يادگيري خود سينما بود. من خودم را بازيگر صرف نمي‌دانم و کارگرداني، موسيقي، صحنه و لباس و... را مي‌شناسم. اما جايگاهم بازيگري است و مي‌توانم در آينده راحت‌تر فيلمم را بسازم.

وي ادامه داد: گمان نمي‌کنم سر هيچ کاري تنبلي کرده باشم. من حتي براي صاحبان آتليه که علاقمند به عکاسي از من هستند در عين کار پيشنهاد و ايده مي‌دهم. من عکاسي کردم تا سينما را ياد بگيرم. اين موضوع به طور غريزي در من نهادينه شده است. من مي‌دانستم سينما يعني دوربين.

بهداد درباره يادگيري سينما گفت: من يادگيري عکاسي را مديون عليرضا ثاني‌فر هستم. در گذشته از روي آلبوم‌هاي عکس خانگي متوجه مي‌شدم يکسري عکس‌ها از جهاتي متفاوت است. البته کادر را ناخودآگاه مي‌شناختم. اما چيزي درباره ديافراگم و حساسيت نمي‌دانستم. ثاني‌فر عکاسي را در يکساعت به من ياد داد و پس از آن من عکس گرفتم که نتيجه‌اش عالي بود.

وي درباره نحوه کار خود توضيح داد: من اصولا نگاتيو عکاسي مي‌کنم. پروسه‌اي که بايد براي ظاهر شدن نگاتيوها طي شود برايم لذتبخش است و در آن حال عجيبي دارم. زيرا منتظر نتيجه کار هستم. هنوز کساني که با ديجيتال کار مي‌کنند کار با نگاتيو را دوست دارند. تمام افرادي که در سينما کار مي‌کنند کساني هستند که براي سينما طراحي شده‌اند.

اين بازيگر ادامه داد: لنز تله به من خيلي چيزها ياد داد. سر فيلم "آخر بازي" که اولين کارم در سينما بود بسيار اذيت شدم. چون هنور دکوپاژ را نمي‌شناختم. اما در عکاسي ذهنم تقويت شد و متوجه شدم حين فيلمبرداري با دوربين و لنزهاي مختلف چگونه بازي کنم. به عقيده من عکاسي يعني سينما. من کم کم از همکارانم در سينما عکاسي کردم و شش سال است اين کار را مي‌کنم.

وي با اشاره به عکس‌هايي که به نمايشگاه مي‌گذارد گفت: تعدادي از آنها را در دو ماه اخير گرفتم. حدود 37 تا 38 عکس را از انتخاب کردم که برخي از آنها عکس‌هايي از ناصر تقوايي، فريبرز عرب‌نيا، سام درخشاني، مهتاب کرامتي، محمدرضا موئيني، مسعود کيميايي و... است که البته تعدادي از آنها را سر "چاي تلخ"، "آدم"، "شبانه‌روز"، "روز سوم" و... گرفته شده است.

بهداد تاکيد کرد: من با دوربين مردم و دوستانم عکاس شدم و از آنها دوربين قرض مي‌گرفتم. هيچوقت دوربين نداشتم و همه آثار نمايشگاه آنالوگ است. من از نوجواني به عکاسي علاقه داشتم و از همان زمان عکس‌هايي از بازيگران هندي، آمريکايي و ايراني جمع کنم. تا دو سال پيش انگيزه برگزاري يک نمايشگاه را نداشتم، اما بالاخره اين حس در من ايجاد شد.

بازيگر فيلم "آدم" در ادامه افزود: من ابتدا فکر مي‌کردم بايد اين عکس‌ها را چاپ کنم و به فروش برسانم و احساس مي‌کردم کار بدي نمي‌کنم. بعد از گفتگو با گروه قرمز متوجه شدم نگاهم اشتباه و به نوعي کاسبکارانه است. آنها به من پيشنهاد دادند نمايشگاه برگزار و با عوايد آن از هنرمنداني حمايت کنم که عکاسي را دوست دارند اما نمي‌توانند اين کار را انجام دهند.

وي درباره حضور در پشت صحنه فيلم‌ها و گرفتن عکس افزود: من از ابتدا سعي مي‌کردم براي گرفتن عکس به هر شکل در پروژه‌هاي سينمايي حضور پيدا کنم و از تست‌هاي گريم عکس مي‌گرفتم. موسيقي و تئاتر را قبل از بازيگري در سينما انجام مي‌دادم، اما عکاسي براي من همزمان با بازيگري بود.

بهداد درباره گرفتن عکس از بازيگران سرشناس که در نمايشگاه به نمايش درآمده گفت: بيشتر آنها دوستان و همکاران صميمي من هستند و اجازه دادند از آنها عکاسي کنم. عکسي از کامبيز ديرباز گرفتم که شايد به خاطر دوستي نزديک با او توانستم در چنين حالتي از وي عکاسي کنم. من اين کار را ادامه مي‌دهم و در پروژه "محاکمه در خيابان" مسعود کيميايي عکاسي خواهم کرد.

در ابتداي نشست آروند دشت‌آراي مدير گروه قرمز درباره برگزاري نمايشگاه عکس‌هاي بهداد گفت: گروه قرمز تصميم داشت از دو ماه پيش نمايشگاه عکس‌هايي بهداد را برگزار کند. البته ايده اوليه از طرف بهداد مطرح و همه چيز در شرايطي خاص و به صورتي غريب برگزار شد که اين حس را حتي مي‌توان در خود عکس‌ها نيز ديد.

وي افزود: ما نگارخانه شيرين را انتخاب کرديم و نمايشگاه 27 دي‌ماه افتتاح مي‌شود. بهداد سعي کرده از کساني در سينما عکس بگيرد که عموما کمتر آنها را مي‌بينيم. اين عکس‌ها شامل صدابردار، فيلمبردار، تدوينگر، تهيه‌کننده، کارگردان، بازيگر و... است. آثار در واقع عکسبازي‌ها و بازيگوشي‌هاي يک هنرمند از زاويه ديد خود است که آنها را با مخاطب تقسيم کرده است.

دشت‌آراي درباره نحوه فروش آثار گفت: تيم گروه قرمز همه کارشناس بصري هستند و در هنرهاي تجسمي فعاليت کرده‌اند. در حقيقت مجموعه‌اي از افراد که مطالعات بازارشناسي نيز دارند براي اين آثار با امضاي حامد بهداد قيمت گذاشته‌اند بهداد تصميم داشت چيزي شبيه يک حراج برگزار شود، اما به دليل شلوغي افتتاحيه اين امر ميسر نيست.

نمايشگاه عکسبازي‌هاي حامد بهداد روز جمعه 27 دي‌ماه در نگارخانه شيرين واقع در خيابان فرمانيه، بلوار شهيد اندرزگو، انجمن خوشنويسان، ساختمان چليپا افتتاح خواهد شد و تا چهارم بهمن‌ماه نيز ادامه دارد.

***

*

*******

حضور حامد بهداد و ديگر بازيگران سينما بر صحنه تئاتر

نمايش «سگ سکوت» با حضور حامد بهداد، علي قربان زاده، پانته آ بهرام، حميد فلاحي، سارا ريحاني و داريوش فائزي روي صحنه مي رود. اين نمايش توسط آروند دشت آراي براساس قصه يي از طلا معتضدي کارگرداني مي شود. تمرينات اين نمايش به صورت کارگاهي برگزار مي شود و از ارديبهشت ماه آماده نمايش عمومي مي شود. قصه «سگ سکوت» مربوط به دختري است که سال ها در خانه يي قديمي و مخروبه زندگي مي کند و برادر دوقلويش بعد از سال ها به خانه برمي گردد تا زن باردارش در خانه پدري وضع حمل کند. واقعيت و رويا در داستان اين نمايش مرز مشخصي ندارند. اين نمايش توسط گروه «ويرگول» روي صحنه مي رود. اين گروه از سال 79 فعاليت خود را آغاز کرده است و از سال 85 حضور بين المللي را با نمايش هايي مثل «عروسي شغال» تجربه کرده است.


***

*******

عکس هایی از مراسم افتتاحیه نمایشگاه عکس حامد بهداد

*

*

*

*******

گفت و گوي همشهري با حامد بهداد درباره سريال آخرين دعوت

حامد بهداد از جمله بازیگران جوانی است كه توانست خیلی زود برای خود در سینما و تلویزیون جایی باز كند و به قول معروف راه صد ساله را یك‌شبه طی كند.

این بازیگر 34 ساله در مدتی كوتاه در 14 فیلم سینمایی و چند سریال تلویزیونی حضور پیدا كرد.«آخر بازی»، «این زن حرف نمی‌زند»، «بوتیك»، «كافه ستاره»، «صحنه جرم، ورود ممنوع!»، «رقص با ماه»، «باغ فردوس، پنج بعدازظهر»، «حس پنهان»، «آدم»، «هر شب تنهایی»، «مجنون لیلی»، «تسویه‌حساب» و سرانجام بازی او در فیلم سینمایی «دایره زنگی» و «روز سوم» حاكی از آن است كه بهداد دغدغه‌اش بازیگری است و نقش‌هایش را آگاهانه انتخاب می‌كند.

او این روزها هم مشغول بازی در سریال «زخم‌های رویا» به كارگردانی «حسین سهیلی‌زاده» است؛ بازی در نقشی متفاوت كه باز هم توانایی‌هایش را محك می‌زند.

• در سریال «زخم‌های رویا» چه نقشی را بر عهده دارید؟

نقش مردی كه می‌خواهد نماینده مجلس شود.

• پس شما نقش یك نماینده مجلس را بازی نمی‌كنید، نقش مردی را بازی می‌كنید كه رویای نماینده مجلس شدن را در سر می‌پروراند.

بله.

• به نظرتان نقشی متفاوت‌تر از نقش‌های گذشته‌تان است؟

- بله، در مذاكرات اولیه با تهیه‌كننده و كارگردان فهمیدم كه قرار است این نقش را بازی كنم بدم نیامد در نقشی بازی كنم كه قبلاً كسی را در آن قالب ندیده است.

• چرا شما را برای این نقش انتخاب كردند؟

راستش را بخواهید دوستی بسیار قدیمی با مهران رسام تهیه‌كننده این كار یكی از دلایل اصلی پذیرفتن نقش بود. از چندی پیش قول داده بودم كه در یكی از سریال‌هایش بازی كنم. خودم هم خیلی دوست داشتم این كار را انجام دهم.

• نقش شما مثبت است یا منفی؟

تا جایی كه فیلمنامه را خواندم هم مثبت است و هم منفی، آدمی كه می‌خواهد به هر قیمتی كه شده نماینده مجلس شود. طی پخش سریال بینندگان می‌فهمند كه برای خدمت به مردم بوده است یا برای رسیدن به منافع شخصی.

• ابعاد نقشتان را پیدا كرده‌اید؟

هنوز هفته‌های اول كار هستیم و ابعاد نقش را پیدا نكرده‌ام و به قول معروف در آن غرق نشده‌ام. راستش كارمان هم آن چنان پیشرفتی نداشته. درگیر شدن با دیگر بازیگران و اینكه آنها هم نقش خود را بیابند زمان می‌خواهد.

• آن‌قدر فرصت دارید كه برای رسیدن به نقشتان فكر كنید؟

سعی می‌كنیم در همین فرصتی كه به ما داده‌اند این كار را انجام دهیم. باید دید چه از آب درمی‌آید.

• گریم‌تان چطور است؟

گریم خاصی روی من انجام نمی‌شود. خودم هستم و تنها جزئیات صورتم فرق می‌كند.

• برای آینده به كاری دعوت نشده‌اید؟

فعلاً كه سر این سریال هستم و به كار دیگری فكر نمی‌كنم. اما اگر خبری شد شما را هم در جریان می‌گذارم.

***

 

*

*

 

*******

عكس هايي از حامد بهداد در جشن خانه سينما

*

*

*‌

 

*******

اولین و اخرین دست نوشت در حوالی بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر

0
0
 

تمام شد ! تنها ۱۷ ساعت دیگر به اتمام بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجر باقیست ...

                                                                    

نمیدانم امسال با جشنواره سال پیش تفاوتی داشت یا نه ؟!


نمیدانم برای پیدا کردن بلیت چه خفت و چه سختی هایی کشیدید . یا یا بی تفاوت بلیتی در دست راهی سینمایی مربوطه می شدید ؟!!!


نمیدانم برای گرفتن بلیت چند ساعت در صف منتظر ایستاده اید و بعد از ان فیلمی نه چندان خوشایند را به خوردتان داده اند ؟!! یا خودتان خورده اید !!!


نمیدانم چقدر شاهد " پارتی بازی " های معمول در این روزها بوده اید و در قبالش بیزنس بازار سیاه ؟!!!
نمیدانم کدامتان متوجه صندلی های خالی سینماها بودید و در پی ان فریاد " خانم ها و اقایون بلیت تمام شده است ٬ بفرمایید !!! " ؟!!!! و اگر خدایی نکرده قبح ادب را شکسته باشند که می دانم دوستان در صف ایستاده ی سینمای فرهنگ و جوان شاهد این رویدادهای بی نظیر در صف گیشه سینمای ایران بوده اند !!!

نمیدانم از این تعداد بی شمار فیلم های بر صحنه چه تعدادشان توانست نظرتان را جلب و شاید چند لحظه ای خارج از عوامل حقیقی دنیای خود شده اید ؟!!!

نمیدانم اصلا برای شرکت در این جشنواره چه توجیحی داشتید ؟!!! صرفآ برای سرگرمی و نه حقیقتآ از سر علاقه مندی به دیدن فیلم های " جذاب " بروی پرده ی سینماها و یا تنها برای استقبال از بازیگر مورد علاقه و غش و ضعف های بی مورد !

کمی از خودم بگم ! اکثر فیلم های روی پرده ی سینما را دیدم و شاید معدودی از ان ها توانست نظرم را تا حدی جلب کند و یا شاید نمی دانم من انتظارم بالاتر از حد راکد مانده ی سینمای ایران است !!!
بگذارید اسم ببرم ...

                                                   ******************

۱- اولین فیلمی که دیدم بیست بود که بسیار متوسط و بسیار بی فرازو نشیب و گاهآ خسته کننده !!

۲- سوپر استار ... بسیار اغراق گونه ! نه محتوای فیلم که برای اکثریت فیلم های میلانی ارزشی بسیار قائلم اما این فیلم نمی گویم خوب نبوده اما در ذهن من نمی گنجید !!! دخترکی که انقدر پدرش را متبنه کند ... اما از اندورنی فیلم خوشم امد ! سبک فیلم های رو کننده و اشکار کردن مسائل پشت پرده است و من لذت می برم از جسارت خانم میلانی !

۳- زادبوم که از نظرم خوب بود !!!

۴- شبانه روز از ان دسته از فیلم هایی است که نظیرش کم است ٬ هنرمندانه ساخته شده و درش پر از نقش و نگار هنریست ! خسته نمی شدی از دیدنش و هر لحظه منتظر رویداد بعدی فیلم بودی !
بازیگران انصافا خوب از پس نقش هایشان بر امده بودند و معلوم بود که تلاشی بسیاری برای ساختن این فیلم شده است !

۵ - هر شب تنهایی را دیدم برای اولین بار بسیار دور از ذهن می امدند حضور این زوج و عملکردشان ! گاهی نسبت به هم دور بودند و گاهی هم نزدیک ! نمیدانم از ان دسته فیلم هایی بود که می توانستی حدس بزنی اخرش چه می شود  و  .... کمی بیشتر اگر روی نقش کار می کردند .... کمی با حوصله تر بودند و ... اما از حق نگذریم یکی دو سکانس زیبا داشت !!!

۶- بی پولی ... دوست ندارم در رابطه اش حرفی بزنم ! فقط بدانید بوتیک برایم چیز دیگری بود !!!

۷- دلخون ... فیلم در حد نافرمی غیر قابل قبول بود !!!!!

۸ - درباره ی الی ... یکی از بهترین های سینمای ایران !  بی شک ٬ بی شک !!!!!!!! حتی لانگ شات و کلوز اپی بی نظیر !!! ( بگذارید این فیلم اکران شود بعد با دل خوش بروید کشت و کشتاریست که وصفش را همه می دانید !!! )

۹-  صداها که فیلمی ساده اما مفهمومی !

۱۰ - موش ( که به جای بی پولی بروی پرده ی سینما جوان رفت ) نظر مثبتی در موردش ندارم !!!

۱۱ - تردید .... فقط می گویم بد نبود !!!

۱۲ - اخراجی های ۲ که موفق به دیدنش نشدم ! هر چند که اصراری برای دیدنش نداشتم ! مخلص کلام خودم نخواستم !!!

۱۳ - وقتی همه خوابیم ! مثل باقی فیلم های بیضایی نبود انطور که انتظار داشتم اما در کل خوب بود !

و ........

 

در هر صورت تمام شد ! 
                                             اسامی نامزد ها هم خوانده شد


 

نامزد های بهترین بازیگر نقش اول زن

لیلا حاتمی (بی پولی)

ترانه علیدوستی (تردید)

باران کوثری (حیران)

فریده فرامرزی (صندلی خالی)

مونا احمدی (کودک و فرشته)

نامزد های بهترین بازیگر نقش اول مرد

پرویز پرستویی (بیست)

شهاب حسینی (درباره الی...)

مسعود رایگان (زادبوم)

شهاب حسینی (سوپر استار)

محمدرضا فروتن (عیار 14)

نامزد های بهترین بازیگر نقش مکمل زن 

مهتاب کرامتی (بیست)

لیلا زارع (پستچی سه بار در نمی زند)

مریلا زارعی (درباره الی....)

پگاه آهنگرانی (زادبوم)

طناز طباطبایی (صداها)

نامزد های بهترین بازیگر نقش مکمل مرد

علیرضا خمسه (بیست)

حامد کمیلی (تردید)

صابر ابر (درباره الی...)

کامبیز دیرباز (عیار 14)

افشین هاشمی (کودک و فرشته)

نامزد های بهترین فیلم 

بیست (به تهیه کنندگی پوران درخشنده)

پستچی سه بار در نمی زند (به تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی)

تردید (به تهیه کنندگی سعید سعدی)

درباره الی... (به تهیه کنندگی اصغر فرهادی)

زادبوم (به تهیه کنندگی ابوالحسن فرهادی)

وقتی همه خوابیم (به تهیه کنندگی بهرام بیضایی)

نامزد های بهترین کارگردانی

عبدالرضا کاهانی (بیست)

حسن فتحی (پستچی سه بار در نمی زند)

واروژ کریم مسیحی  (تردید)

تهمینه میلانی (سوپر استار)

بهرام بیضایی (وقتی همه خوابیم)

اصغر فرهادی (درباره الی )

نامزد های بهترین فیلمنامه

حسین مهکام – عبدالرضا کاهانی (بیست)

واروژ کریم مسیحی (تردید)

اصغر فرهادی (درباره الی...)

فرید مصطفوی – ابوالحسن داوودی (زادبوم)

تهمینه میلانی (سوپر استار)

پرویز شهبازی (عیار 14)

 

                                                     ********************

                           عکس هایی از نشست های خبری در سینما رسانه ( فلسطین )
 

                                                                        

                                    نشست پرسش و پاسخ فیلم شبانه روز

                                                                   

   زیر این عکس نوشته شده بود ( حامد بهداد در توهم مارلون براندو بودن !!! )

                                  

                                      نشست پرسش و پاسخ فیلم اخراجی های ۲

                                نشست  پرسش و پاسخ فیلم وقتی همه خوابیم

                                   نشست پرسش و پاسخ فیلم هر شب تنهایی

 

                                   

 





Latest Images